و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

" دختر شیــنا "

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۴۵ ب.ظ

خیلی کم آدم هایی هستند که باطنشان با یکی دوبار حرف زدن به دلم بنشیند،

اما همان هایی هم که قرار است خوشامد ذهن من باشند تقریبا انسان های دوست داشتنی ِ بقیه

 هم می شوند.. پس خیلی هنر نمی کند دلم.. نه ؟

گفت سراغ هر که می روم انگار از قبل، خودش سراغ من آمده..

گفتم زندگی خودت را هم باید نوشت... شما نویسنده ها دنیای ژانربرانگیز پیچیده ای دارید..

خندید.. از آن خنده هایی که مهربانیش، ذوق هدیه می دهد.. اصلا تمام حالاتش همین بود،

 لحظه ای از خوش برخوردی نمی نشست..

"قدم خیر محمدی کنعان" قدمش برای همه خیر بود، چه آمدنش، وجودش، عشقش، خاطره هاش...

و رفتنی که خیلی ها را ویران کرد.. حتی او را .

گفت شش ماه همزاد پنداری بعد از رفتن " قدم خیر " یعنی میزان یک رابطه ی نزدیک میان دلهایمان..

و تو فکر کن این عشقی که خاطره هایش یک کتاب شده و اشک خیلی ها را بند نمی آورد،

 چطور توانسته آرامش یک زن عاشق و درون گرای روستایی را با 5 تا فرزند در دوری از شریکش

تاب بیاورد؟

زندگی با سوژه های نوشتنش ، زنده گی اش را عوض کرده ..

و می نویسد تا بتواند تغییر دهد خیلی از اندیشه ها را...

و کاش درک می کردیم چه چیزمان را باید عوض کنیم و چه را نه..

" کتاب دختر شیــنا " ، شخصیت اصلی داستان ، نویسنده اش و آنچه باید فرا گرفت از آن اضافه شده اند

به تکه های شاخص زندگی من.. از دستشان ندهید... این حکایت عشق و حیای یک زنی

 از جنس صبر را . . . . . و همسری که داشت و ناب بود . . . . . . . . . .

گفتم چرا انقدر ما شبیه این ها نیستیم؟

چرا هر چه حرفشان را می زنیم باز هم فقط " حرفشان " را می زنیم ؟! ....

خندید.. و گفت تلاش باید کرد.. تلاش...

          

بهناز ضرابی زاده/نویسنده کتاب " دختر شـینا "

   

  انعکاس +

۹۱/۰۵/۰۲
فــ . الف

دختر شینا

نظرات  (۲۵)

عزیز دلم خیلی عالی بود . تو سایت هم بذار . حالا چرا قبلش خداحافظی کردی ؟
سلام.
زود برگشتید؟!

خیلی عالی نوشتید.
مهمان ضیافتتان بودند ایشان؟

گوارا...
یا علی
پاسخ:
حیف بود معرفی نشه این کتاب..
۰۵ مرداد ۹۱ ، ۰۳:۱۹ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

خدا میدونه که مثل این چند ساله که افتخار اشنایی با شما محبوبه الهی را داشتم هنوز و هر روز در سه وعده دعای گوی شما بوده و هستم و خصوصا" در این ماه مبارک اگر توفیقی مث سالهای گذشته برام رقم بزنند در چند ختم قرانم شما هم شریک هستید و نیتم به نیت شما و خوشبختی و حاجت روایی شما هم هست و انشالله فردا که روز ششم ماه است اولین ختم قرانم در این ماه عزیز تموم میشه و میرم برای ادامه مابقی ختم و قرائتی که اگر روزی با من نباشه مثل این میمونه که خالی از همه چی و حتی هی چی ! هستم
و خدا میدونه که الان یاد فرمایش حضرت امام خمینی که جونم فذاش بشه افتادم که انقدر برام اثر گذار بود که هنوز هم ان فرمایشات را حفظ هستم و یادمه که ماه رمضان 60 بود که برای حلول ماه فرمودند و منهم ان را در اولین صفحه دفتر اشعارم ان زمان نوشتم و هنوز هم ان دفتر را دارم و هنوز هم با خوندن ان گریه میکنم و خالم عوض میشه
و اما در ان فرمایش از همین ( هیچی بودن )!! فرمودند و شما در نظر بگیرید که این واژه را امام خمینی .ره . که عاالم مدیون اوست میفرماید !
و البته روزی هم که در هواپیما از پاریس عازم ایران بودند در کمال ارامش در جواب خبرنگاری که از حال ایشان در هنگام رجعت به ایران در ان شرایط سخت نظامی و بلوای سیاسی و انقلاب کشور سوال کردند که حال شما الان چگونه است بعد از 15 سال تبعید ووو برگشت و.. فقط یک کلمه فرمودند : (( هیچ )) !!
۰۵ مرداد ۹۱ ، ۰۳:۲۷ عباس تمرتاش (شاهد )
خیلی خوبه شما روی این واژه و محتوای هیچ و هیچی ! با دوستان خود پژوهش و بحث و تفحصی داشته باشید که این هیچ بودن چطور انسان را به هومه چی بودن !!! میرسونه !
و البته شما میدونید که همه چی بودن در معنای عشق و عرفان و عالم بالا و... فقط در هیچ بودن و ذوب شدن در همه چیز !!! بودن امکان داره
که همه چیز و همه بود و نبود ما اوست که از رگ گردن به ما نزدیکتره

و فقط کافیه (هیچ بشیم ) !! تا لمسش کنیم و حسش کنیم و تو لایه لایه های مخمل ابری و نرم نورش غلت بزنیم و از این مستی و نشئگی ارزو کنیم که هیچ !! وقت بیرون نیائیم و محو و در همه بود او بشیم به حرمت محمد .ص. و ال محمد انشالله
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی !!
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی !!

امام در حلول ماه مبارک ان سال فرمودند :
خدایا ما بندگان ضعیفی هستیم که هیچ نداریم !! هر چه هست تویی
خدایا ما را بواسطه انکه هیچیم مواخذه نفرما ! وو...

فاطمه خانم خدا شاهده که هنوز هم با توجه به همین فرمایشات امام که در شعر رجعت که گفتم نظرم اینه که از تزکیه و معنویت دور شدیم که اینطور دچار مشکلات مختلف در اکثر زمینه ه هستیم
سال هفتاد گفتم اما نشنیدن ... یادتونه که شعر رجت ؟ در اخرش گفتم هر چی گفتم دور شدیم از (( تزکیه ))) !!!!! جوابم این بود این شعرا چیه ؟؟!!!

که چه کسانی این طعنه ها ! را زدند و گفتند اشعارت را سبزی فروشی دیدیم دارند توش سبزی میپیچیند !! وووو... را میتونم معرفی کنم که همه میشناسند و الات هم چفیه به گردن روی منبرهای معروف حتی در حضور رهبری ! افاضه میکنند ووو اما این کار را نمیکنم و خیلی از اسرار این جماعت سر بسته می گذارم که اگر به وظایف خود عمل میکردند شاید عده زیادی از جوانان بچه مسلمان ان زمان که بیست ساله کمتر یا بیشتر بودند بعدها به بی راهه نمیرفتند ووو
۰۵ مرداد ۹۱ ، ۰۳:۲۹ عباس تمرتاش (شاهد )
فردا نشالله در ختم قرانم بازم دعا میکنم حاجت روا باشید و خوشبخت و همچنین مابقی ختمها و روزهایث بعد از ماه مبارک اگر زنده بودم

خیلی دعام کنید و میدونید اهل تعارف و بازی با کلمات برای وقت گذرانی نیستم و خدا میدونه که یکی از درمونده ترین و روسیاه ترین و عقب افتاده ترین بندهاش منم یعنی عباس تمرتاش (شاهد )

همیشه خدا و اهل بیت عصمت .ع. خاصه خانم فاطمه زهرا .س. در کنار شما و ما بقی دوستان شما و خوبان الهی باشن و مزه عشق و بندگی را بچشید و لذت ببرید که اهلا من العسل چه کنم ؟ یاد قسم .ع. افتادم بیان عسل !
و یاد یک بیت از اشعاری که ان زمان براشون گفتم که امام حسن .ع. براش وصیت میکنه که کربلا من نیستم تو جای منی ووووو اینطور میشه اونطور میشه ووووو نهایتا:

چون که جانت محو جانان میشود !! سم اسبان بر تن اسان میشود

تا خدا هست و خدایی میکند ... مجتبی .ع. مشکل گشایی میکند

بزودی انشالله از تولد وباره خودم یعنی 31 مرداد 61 و دی ماه 62 دوباره مطلبی که نوشتم به روز میکنم و اگر روزی قسمت بود بگید براتون از جزیات ان روزها میگم که در فاصله یک سال و اندی (بین ا8 و 19 سالگی ) درد عشقی کشیدم دو بار ! که نپرس !!

حلام کنید که تایپ از دستم در رفت و منهم همیشه بی کلاس و...

التماس دعااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ببخشید فرصت ویرایش ندارم اشکالی در علنی بودن کامنتهام نمیبینم شاید همین مقدار هم برای تلنگری و تفکری ... کافایت کنه و ما را هم دعا کنند
۰۵ مرداد ۹۱ ، ۰۳:۲۹ عباس تمرتاش (شاهد )
اما من وظیفه دارم انتقال تجربه و انظار و ... بدم به زبان احسن و پیروی از روش و صفت پرده پوشی و حفظ ابروی دیگران تا دشمن سو استفاده نکند ووو اما چه کنم با دلی که کلی اسرار و دونستنی ها توش موج میزنه و بازم باید سکوت کنه بخاطر خدای مهربون که امر به حفظ حرمتها و ابرو کرده و الهی که فداش بشم

از شهادت گفتید اما خدا میدونه دو نفر در این یک ماهه گذشته با من تماس گرفتند و گفتند خواب دیدند شهید شدم و نگران بودند ووو که نگرانی !! از نظر من معنا نداره که مژدگانی خیلی کلمه زیباتر و دلچسبتریه که از 16 سالگی گم شده من بوده و اتفاقا" 31 مرداد 61 سالگرد یکی از تلاشهای من مثل 10 دی 64 من برای پیدا کردن اون گم شده بود که نشد که هر دو بار ... چی بگم ؟؟
حالا از به روز شدن وب گفتید ! منهم انشاله بخاطر همین سالگرد دوباره مطالبی را که در همین مورد نوشته بودم را به روز میکنم البته در قالب چملات و کلماتی که خاص حال و هوای خودمه تا رنگ و بوی شیطان و ریا نگیره اما حقیقتا" ارزوی خودم و حال و هوای خودمه با اشگ گرم و نظر لطف خودشون نوشتم و اخر کلام عزیز دلم هیچ وقت وب من و امثال منه هیچ ! امید کسی نمیتونیم باشیم مگر خدا بخواهد و امید کل و مطبق خداست و ائمه معصومین .ع. که اگر انها توفیق بدهند و اذن بدهند ما هم نوکری میکنیم و در واقع سعی میکنیم لذت بنددگی را حس کنیم تا دیر نشده !!!!
اللهم حلات ذکرک اللهم حلاوت مناجاتک اللهم حلاوت محبتک
خانه ی ما؛ از امروز به صرف تعدادی عکس؛ دو شعر دست پخت بهنام؛ چند کاسه شله زرد نذری؛ سفری چند دقیقه ای به شمال کشور و بهشت پرچکوه؛ یک لیوان گل گاو زبان؛ کمی خاطره بازی؛ چند خطی هم درددل و چند خط خطی خودمانی؛ میزبان غشاء نازک خیال و تخیلات شماست... . باز هم میهمانی و باز هم طلب میهمان داریم... .
۰۵ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۱۷ ذاکر اهل البیت (علیهم السلام)
سلام :
بسیار مطلب زیبا و دلنشینی بود .
خدا حفظتون کنه .
ان شالله همیشه موفق و پیروز باشید.
یاعلی مدد
مهدیا یاران خوبت را مکن از بد جدا / رو سیاه و رو سفیدش جان آقا درهم است . . .

سلام. خیلی زیبا نوشتید. مثل همیشه
سلام..
از اینجا رد میشدم گفتم عرض ادبی کنم....
همین...
دعایم کن
۱۴ مرداد ۹۱ ، ۱۴:۱۳ مهاجر(مسافر)
سلام
میشه توضیح مختصری راجع به کتاب؟
یاعلی
ملتمس دعایت
پاسخ:
زندگی ِ یک زن با تمام سختی هایی که براش به وجود میاد اما در کنار همسر عاشق و بزرگوارش و " شهیدش " خیلی چیزهای خوب رو تجربه می کنن... و در نهایت بهای بهشت را...
گناه نمیگذارد که ما حال دعا و توجه پیدا کنیم. گناه نمیگذارد که ما به فکر بازنگری و بازسازی خودمان بیفتیم.کوشش کنیم از گناه فاصله بگیریم
-----------------------------------------------
راهی را که در طول سال و در ماه های دیگر گاهی یک متر یک متر باید طی کنیم، میتوانیم اگر همت کنیم و اگر خودمان را برسانیم، در ماه رمضان فرسنگ فرسنگ طی کنیم
----------------------------------------------
این رابطه با خداست که موجب میشود ما از راه خدا منحرف نشویم و از پیمودن این راه، پشیمان و خسته و ملول نگردیم
----------------------------------------------
مبادا این فرصتها از دست برود. این ماه رمضان به زودی تمام خواهد شد. این فرصتهای ذی قیمت از دست خواهد رفت؛ از هر روز و ساعتش باید استفاده کرد
-----------------------------------------------
این ذخیره ی تقوا را که در ماه رمضان به دست آوردیم باید حفظ کنیم. این محصول بسیار ارزشمندی ست. این آذوقه ی طول سال ماست
--------------------------------------------------
نقطه مقابل تقوا، غفلت و بی توجهی و حرکت بدون بصیرت است.
---------------------------------------------
اگر ما تقوا را پیشه خودمان بکنیم، والله قوی ترین قدرتهای مادی هم نخواهند توانست سر سوزنی در این راه مستقیمی که ما طی میکنیم، انحراف به وجود بیاورند
-------------------------------------------------
اگر بخواهیم استغفار را به دست بیاوریم باید دو خصلت را از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور

از بیانات امام خامنه ای..
التماس دعا
یا علی
۱۹ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۱۷ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

ای طبیب سر بشکسته من ... وای از بال و پر بسته من !
درد من درد فراغ است طبیب !! بشنو راز دل خسته من :

عم من این سر پر خونم نیست !! غم من این رخ گلگونم نیست !
یک نظر کن اندر این خانه من ... اثر از همسر محزونم نیست

فاطمه .س. دختر پیغمبر .ص. بود ... بر نبی .ص. دختر و هم مادر بود !
چه بگویم که چرا در ان روز ... چوم رسید خانه دو چشمش تر بود

بین کوچه ره به گلهایم ببست ... رشته صبر مرا واااااایم شکست !
پیش چشمان حسنم .ع. ز جفا ... سیلی بر صورت زهرایم .س. نشست

اتش از کینه بر این در زدند !! زینبین .س. صورت و بر سر زدند !
چه بگویم که میان اتش ... محسن .ع. و فاطمه .س. پر پر زدند وو....
گزینه ابیاتی از شعر : (راز دل مولا .ع.) سروده شده بتاریخ رمضان 72
----------------------------

هر انکس عاشقی را پیشه کرده ... دلش را صاف صاف چون شیشه کرده
به جانش حب حیدر .س. ریشه کرده ... بمیرم از برایت ای علی چان .ع.
............. علی جانم علی جان علی جان .ع. .............

چه میگوید علی .ع. در این شب تار ... چه میگوید علی با چشم خونبار
ز سیلی گوید او یا ضرب مسمار ... ببار ای اشگ امشب همچو باران
............. علی جانم علی جانم علی جان .ع. ...........

نوشتند عاقبت از بغض و کینه ... به ضرب میخ در بر روی سینه ....
جزای عاشق حیدر .ع. همینه بمیرم از براین فاطمه جااااااان
....... علی جانم علی جانم علی جان .ع. ...............

گزینه ابیاتی از شعر مسدس :
( سحر علی .ع. ) سروده شده بتاریخ 70 (عباس تمرتاش (شاهد )
-------------------

التماس دعاااااااااااااخدا نگهدارتون
۲۴ مرداد ۹۱ ، ۱۱:۰۵ ذاکر اهل البیت (علیهم السلام)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

ان ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر لیلة منه؛

درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى‏شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.

(بحار الانوار، ج 93، ص 344)
سلام همسنگر عزیز وبلاگ ارزشمند و آموزنده ای دارید واقعا بهتون تبریک میگم مطالب عطرآگینی بود استفاده کردیم حتما هروقت به روز شدید من هم خبر کنید راستی خوش حال میشم به وبلاگ من هم سری بزنید نظرفراموشتون نشه یاحق
کمک به فلسطین واجب کفایئست

امام خامنه ای(حفظه الله)
منتظرتونیم..
۲۹ مرداد ۹۱ ، ۰۲:۱۱ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

الهی که خدا هر چی برای خوبان و نیکان و دلسوحتگان و المستغفرین بالاسحار خود از خوبیها و خوشبختی ها در سال اینده تعیین و مقرر فرموده برای شما عزیز دل هم تایید و معین کرده باشه و سالی پر از خیر و برکت و رحمت و مغفرت همراه با حس خوش عطر گل یاس ! و اغوش گرم خانم فاطمه زهرا .س. براتون محیا باشه

و منه بی چاره و عقب مونده و درگیر هوای نفس و منیت و هیاهو های دنیوی را به دعای خیر خانم زهرا .س. و دعاهای شما بهترینها و پاکترینها و عاشقترینهای اون بانوی عشق و محبت و ایثار و وفا و شعادت ببخشه و مورد عفو و رحمت قرلار بده که لحظه ای بی فاطمه و علی و اولد .ع. انها بودن والله که سخت از اتش جهنمه

یا زهرا .س. خانم بی تو دلم غرق غمه ... دنیا برام جهنمه میدونید که راست میگم خانم


مجددا" تبریک میگم عید سعید فطر و ملتمس دعاتون هستم خیلیییییییییییی


عاقبت بخیر و خوشبخت و حاجت روا باشید اره والله دلم گرفته
نغمه وبتون خیلی به جاست امشب دلم گرفته
روا بود ز هجرت گریبان پاره کنم
دلم گرفته ! بگو چه چاره کنم یابالحسن اقا جونم گل زهرااااااااااااا.س.
سلام

امدم نظر بزارم

ولی نظرات عباس آقارو دیدم.......

هواتونو داره ........ هواشو داشته باشید

این گل هم تقدیم به عباس آقا
پاسخ:
ما که در حدشون نیستیم... خدا هواشونو داره...
یعنی چی ؟؟؟
با خدا مشکل داری ؟؟
عاشق شدی؟؟
پاسخ:
اگر از این پست همچین برداشتی میشه داشت.. چرا که نه !!
سلام خواهرم....
چشممان به قلمتان در وبم روشن شد....
ممنونم....
دوست دارم پست چرا سکوت3و5رو بخوانید.....
نظرتان برایم مهم بوده وهست ولی نیامدید....................
دعایم کن
یاعلی مددی
۰۴ شهریور ۹۱ ، ۰۸:۲۹ ذاکر اهل البیت (علیهم السلام)
سلام :
سلام خواهری خوبی؟ قلم زیبایی داری عزیزم گاهی یه سر به منم بزن
۰۵ شهریور ۹۱ ، ۰۰:۴۰ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

---------------" بسم حکایت دل هست با نسیم سحر

------------------------ولی به بخت من امشب سحر نمی آید ! "

.........................سحر من ................

شب گذشت و سحری از نو دمید ... دیده بر در ماند و رویت را ندید
هر سحر چون بی رخت گردد عیان ... تار مویی بر سرم گردد سپید !

ای گل زهرا.س. کجایی مهدیا .ع. ... بوی تو ما را به این وادی کشید !ای خوش ان روزی که بر گوشم رسد ... غم مخور مهدی .ع. به فریادت رسید ووو.............
....ابیاتی از غزل (سحر من ) سال 75 - عباس تمرتاش (شاهد)

-------------

عزیز دل !
من جقیر کجا و پدر بزرگوار شما کجا ! پدر و هچنین مادر محترمه شما که بهترین امانتهای خدا یعنی چون شمایی را در زیر سایه لطف او و همچنین اهل بیت عصمت و طهارت .ع. تربیت کردند و جامعه اسلامی ما را برای امروز و اینده انشاله بیمه کردند و الهی که روزی که من و امثال من دیگه نیستیم و خبری ازمون نبود شما بهترینهای خدا با علم و اخلاق و معنویت و ... برای ما هم دعا کنید و مطمئنا" بهتر از ما به وظایف اسلامی و اجتماعی خود عمل میکنید و مشتری در خونه انها میبرید و موجب عاقبت بخیری وادین خود و خودتون و همه انهایی میشوید که در این مسیر از کمک شما در هر زمینه ای به لطف و توفیق خدااااااا استفاده کردند و موجب سعادتمندی خود و جامعه را فراهم کردند و....
من یکی که حقیقتا" اعتراف میکنم نتوستم خدمتگذار لایقی باشم و اما به محمد و ال محمد .ص. خدای مهربون را قسم میدم که به ارزومندان خدمت و مدد کار و همدلی و مهرورزی ووووو توقیق خدمت و در واقع عبادت ! حقیقی را بدهد که:
والعاقبه للمتقین

در ضمن از جناب کاوه هم بخاطر اهدای گل ممنونم و الهی که با نیت دلشون محشور باشند و عاقبت بخیر و همنشین اهل بیت .ع. در دنیا و اخرت باشند

و باز از سحر و سحر و ..............سحر ! ....

اوقات خوش ان بود که با دوست به سر شد ...
بافی (( همه بی حاصلی و بی خبری بود )) !

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ ... از یمن دعای شب و ذکر "سحری" بود

التمایس دعااااااا و خداااا نگهدارتون
۰۵ شهریور ۹۱ ، ۰۱:۰۵ فاطمه( در پاسخ استاد شاهد)
غم مخور مهدی .ع. به فریادت رسید ! چقدر زیبا بود !
بعد هم استاد اینطور نگید دلمون میگیره... تا ما برکاتی مثل شما رو داریم شاید بتونیم به جایی برسیم.. وگرنه هیچ تراز هیچیم همه...
.....
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
این همه از نظر لطف شما می بینم ... !
/..حق پناهتون/
بسیار عالی بود