و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

به خانه برمی گردیم!

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۹، ۱۱:۴۰ ق.ظ
مدعی خواست که از بیخ کند ریشه ی ما            غافل از اینکه خدا هست در اندیشه ی ما!

                                                

دیشب توی راه برگشت که داشتم به ماه نگاه می کردم و آروم آروم همه چیز گذشته رو مرور... بازم تو

حکمت کار خدا موندم که چطوری ظرف چند دقیقه تقدیر میتونه عوض شه...

بگذریم که هنوز بار و بندیل رفتن به جامعة الزهرا از ماشین تخلیه نشده...

بگذریم که من امروز باید سر کلاس باشم و نیستم...

بگذریم که کارشناسی جامعه اعتباری نداره و ارشدش فاقد خوابگاه.... وتوی راه ثبت نام با دوست جان

قرارشد مطمئن بشیم از اخبار رسیده و اینکه داریم میریم برای کارشناسی ارشد پیوسته.... و بعد از

ریخته شدن آب پاکی رو دستمون در بهت و تردید گیر افتادیم و در نهایت فرداش من به جای ساختمان

آموزش جامعة الزهرای قم از آموزش دانشگاه الزهرای تهران سر در آوردم...

بگذریم که من همه بدی ها و خوبی های جامعه رو قبول کرده بودم و حرف هیچ کدوم از دیگرانی که مدام

تو گوشمه ترتیب اثری برای پشیمونی نداد...

بگذریم که حتی کسایی که توقعی ازشون نمی رفت هم به عقل و احساس بنده شک کردند...

من اما همچنان به دنبال منطق خویش راهی...

عقل و منطق عزیزم بابت همه ی همراهی هایی که در این موقعیت لجن ناک داشتید و از احساسات

محترم به جای مناسب پذیرایی کردید سپاسگزارم... بی خیال حرفای دیگران که فکر می کنن دلیل تغییر

تصمیممون شدن..

بگذریم که من الان برعکس دو شب پیش خیلی خوشحالم که کلا از همون روز ازل کنکور از کی توسل

خواستم و به خدا چی گفتم... که قربون دست و پنجه ی خدا برم از همه لحاظ سنگ تموم گذاشت...

هرچند بعد ازماجرای تردید رفتن ازش حسابی گله داشتم که چرا الان... اما خب قطعا مصلحت همین

بوده... شاید میخواستی یادم بندازی اون شب انتخاب رشته رو... که چی اومد اول و چی رفت آخر..

بگذریم که من کلاسام از بهمن شروع میشه و 4ماه تو خونه به دوران الافی افزوده خواهد شد...

بگذریم که من خودمم خواستم اینجوری بشه و هیچ تلاشی برای تغییرش نکردم..

بگذریم که من از اول هم نمی تونستم بین ادیان و عرفان و مشاوره  فرق بذارم و آخرش هم دانشکده

الهیات الزهرای تهران راهمو نشون داد...

کلا گذشت توی دنیا خیلی خوبه... بگذریم... بگذریم که کار دنیا کار دنیاس و نمیشه ایرادی بش گرفت...

بگذریم تا نیمه ی دوم دانشجو شدن به صورت رسمی...

خدایا رهایم مکن...نگاه دلم را بگیر.

 

۸۹/۰۶/۲۷
فــ . الف