بی بی سلام! ماه محرم شروع شد ..
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۴۴ ب.ظ
بعضی از ایام ِ خدا هم هستند
که مجبورت می کنند به عاشقیـت ... !
محرم بشود
دلت خون باشد
و تو را یادم نیاید پای هر اشک ؟
پای هر بغض ؟
پای این همه سنگینی ِ دل که یکـ سال انتظار ِ دوباره کشید..
یکـ سال تحمل کرد فقط...
و حالا
نمی داند به این جای قصه که رسیده ،
از بانویش زیـنـب، صـبـر ِ بیشتر بخواهد
یا از آقایش حسـین، امان ! امان و آغـوش !
یا از خدای حسـین، فنا ! فنای فی العشق !
داریم از غریـبـی شما می سوزیم
یا از قریــب نبودن خودمان ؟
این حجم پرفشار ِ مانده در گلو دارد خفه ام می کند..
چقدر دلتنگ ِ آن پرچم ِ برافراشته ی هیأتم..
آن صدا.. آن سوزها و سوختن هایم..
همان هم آرامم نمی کند دیگر...
قُــرب می خـواهم.. آغوش می خواهم .. ارباب ِ آن هیأت را می خواهم ..
حرمله کجاست ؟ تا کجا برایش هروله کنان بدوم ؟
یکی تیر سه شعبه را به قلب من فرو کند !
۹۱/۰۸/۲۶
محرم تان سرشار از عاشقی برای حسین (ع)