و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

حریم ِ ناامن..

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۵۳ ب.ظ
گاهی دلم می خواهد یک لیستی بنویسم از بعضی آدم ها

که دوسـت دارم به خاطـر بعضـی کارهایشان، هرگـز نبخشمـشان..

از آن وقت هایی که هر چه قدر بیشتر با خودم صادق می شوم، بیشتر به سنگ دلی می رسم..

بعد همه را خط  بزنم و به جای همه شان اسم خودم را بگذارم..

بگذارمش جلوی چشمم و ببینم سر ِ این ادعای گذشت، برای دلم چقدر رو راست هستم..

گاهی آدم، همه ی دنیا را هم که پاک کند، خودش را نمی تواند..

از همه هم که بگذرد نگاهش از خودش رد نمی شود...

گاهی آدم، کینه ی خودش را بیشتر به دل می گیرد... کینه ی همان دل را...

         

/ در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه ؟ /

۹۱/۰۹/۲۰
فــ . الف

نظرات  (۱۱)

تنهایم ، اما دلتنگ آغوشی نیستم …
خسته ام ، ولی به تکیه گاه نمی اندیشم …
چشم هایم تر هستند و قرمز ، ولی رازی ندارم …
چون مدتهاست دیگر کسی را “خــیـــلــی” دوست ندارم …!
۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۵:۰۶ نبض یک مرد
در انتظار جوانی که تکیه کندم ؟
ینی چی ؟
سلام
میفهممت...
عجیب میفهممت
پاسخ:
پس بهت تسلیت میگم..
۲۰ آذر ۹۱ ، ۱۹:۲۳ نبض یک مرد
هی روزگار
کی تکیه میکنه بر این درخت پیر و خسته فاطمه خانم..
هی....



زنده باشید
پاسخ:
کامنتتون رو کمی اصلاح کردم..
سلام

"دوست دارم ٍ "امروز ٍ پارسالتان را دوست دارم

قلمتون پر از جوهر ٍ خدا ...
پاسخ:
دوست دارم ِ امروز ِ پارسال ؟
سلام دخترک.......
پاسخ:
کیست این دخترک ؟
یک آشنایی که نمیشناسیش...نمیشناسدت...
پاسخ:
:)
۲۱ آذر ۹۱ ، ۲۰:۱۶ عبد العاصی
سلام
فدای صداقت اون بیسوادی که وقتی ازش پرسیدند عشق چند حرفه؟
گفت: چهار حرف!...
همه بهش خندیدن...
اما زیر لب زمزمه میکرد "حسین"...
همه رو خط بزن فقط بنویس
"امیری حسین و نعم الامیر"
یا علی
پاسخ:
التماس دعا/
سلام

منظور آذر پارسال بود

دوست دارم

ساده نفس بکشم

بی دغدغه

بی حاشیه

یاحق
پاسخ:
دغدغه های آن روزها.. خدایا شکرت..
چه ترسناکه وقتی به این خط زدن ها فکر می کنم

آخه همه اونایی که اعصابمو خرد می کنن رو دوست دارم
پاسخ:
همیشه اونی که مورد محبته آزار دیدن از سمتش دردآوره.. نه غریبه ها...
بعله.

این روزهای تنهایی خیلی هم ضربه ها سنگین تر فرود میاد