درخواست های عاجزانه
چندتا از قطعات اصلی مان، پیچ و مهره هایی که دل و دست و زبان و عقل مان را به هم متصل می کند، زنگ زده و هرز رفته.
ما مانده ایم و یک موتور داغ کرده و تلق تولوق هایی که خبر از اوراقی می دهند .
همه جا آگهی پخش کرده ای که کار تعمیر حرفه ای تن ها را با ضمانت انجام می دهی و کافیست خودمان را به تو بسپاریم.
می دانم این چند وقته مشتری هایت زیادتر می شوند، خیلی ها تازه پیدایت می کنند .
اما لطفا اگر قابل تعمیر هم نیستیم، بازیافت مان کن . بگذار هنوز مهر و امضایت پایمان باشد . دورمان نینداز...
یا من بیده ناصیتی
" ای کسی که مهارم به دست توست "
____________________________________
و اذا مَسَّ الانسان الضُرُّ دعانا لِجَنبه أوقاعِداً اَوقائماً فلمّا کشفنا عنه ضُرَّه مرَّ کَأن لم یدعُنا إلی ضُرٍ مَسَّه
و هرگاه آدمی به رنج و زیانی در افتد همان لحظه بهر حالت باشد از نشسته و خفته و ایستاده، فوراً ما را به دعا می خواند. آنگاه که رنج و زیانش برطرف شود باز بحال غفلت چنان باز می گردد...
/یونس، 12/
راستی سلام..
////