و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

در هوای بوی خاکت...

شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۲۷ ب.ظ

هر سـال به تعداد آدم هایی که باید مقابلشان احساس کوچکی کنم و با عجز التماس دعا بگویم

اضافه می شود ...  هر سال آدم هایی که زائرت می شوند و می آیند برای خداحافظی، بیشتر می شوند انگار..

و تو هنوز مرا نخوانده ای کربلا ! باز باید چشم روشنی بگویمت ! کاروان های تازه در راه است تا هروله کنان

اربعینت را ببینند...  عاشقانی بس سزاوارتر از من ... 

___________________________________________

+ تو دلم ی دریاست ، که همینجور موج ِ بغض میده بالا ... گاهی انقد بالا که از چشمام سرازیر میشه...

  +

 

                       

۹۲/۰۹/۲۳
فــ . الف

حرم

نظرات  (۱۶)

سلام.
نایب الزیاره تان خواهیم بود . در این مسیر عاشقی .
سلامتان را می رسانیم .
سلام.
نایب الزیاره تان خواهیم بود . در این مسیر عاشقی .
سلامتان را می رسانیم .
پاسخ:
سلام
سفر بخیر .. التماس دعا :(
۲۵ آذر ۹۲ ، ۰۰:۵۵ پلک افتاده
به قول شهید همت " کربلا رفتن خون می خواهد پول نمی خواهد"
یاد باد آن روزگاران یاد باد.
اگه کربلا میری مارم ببر ..
۲۵ آذر ۹۲ ، ۱۲:۴۶ مـَـ ه جَـبـیـטּ
یه روزی هم نوبت ما میشه خواهر ..
غصه نخور ..
پاسخ:
:(
یکی یکی خداحافظی می کنن میرن و من یک موجود کاملا کرخت... انگار اصن میلی ب رفتن ندارم! میشه بگی بیشتر میل ب افقی رفتن دارم !!
پاسخ:
ایشالا دو نفری میرید خوب هم بچسبه دیگه طاقت دوریشو نداشته باشین :)
دوست منم داره میره
این همه میرن کربلا... خب برن

ولی این پیاده از نجف به کربلا و اربعینشو چجوری حسودی نکنم. :'(
خوبان همه رفته اند و مثل همیشه ما ج ا م ا ن د ه ا ی م !
پاسخ:
...
تو دلم ی دریاس عالی بود ...
پاسخ:
دیگه سونامی شد ...
انگار بهشت جایی ست حوالی کربلا...لایق هیچ کدامش نیستم...
سلام
انشالله یه روزی میری که انقدر لایق شده باشی که همونجا تو حرم آقا فدا شی...

کربلا با شهادت نصیبت

یا علی
۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۰:۵۲ کبوتر. پَر
همه دارند به پا بوسی تو میآیند
طبق معمول من بی سرو پا جاماندم...
...
۳۰ آذر ۹۲ ، ۱۹:۰۲ دلتنگ مهربان ترین بابای دنیا
سلام.یلدای حسینیت سرخ.با شب یلدای من به روزم.خوشحال میشم سری بزنی.بابت اون جواب هم ممنون.بابام نبود.ولی تا دل کندم رفت....
سلام... اربعین تسلیت
************************
شرح حدیث....آیت الله آقا مجتبی تهرانی رحمه الله علیه....

حضرت امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
همان طور که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی­شوند، محبّت و دل بستگی به خداوند نیز با محبّت و دل بستگی به دنیا جمع نمی­شوند.

شرح حدیث: خیلی زیبایی در این روایت دیده می­شود. انسان اگر بخواهد بفهمد حبّ به خدا دارد یا نه، راهش چیست؟‌ این امری نیست که هفته­ای و ماهی یا سالی یک بار پیش بیاید، بلکه انسان در هر روز چندین بار بر سر دو راهی دنیا و آخرت قرار می­گیرد؛ آن هم نه فقط بُعد وجودی او، بلکه تمام ابعاد وجودیش مثل قلب، عقل، اعضاء و جوارح، دست، پا، زبان، گوش، چشم و حتّی خطورات ذهنیّه او مثل دروغ، غیبت، تهمت، مال حرام خواری، نگاه به نامحرم و... انسان ببیند کدام را انتخاب می­کند امر الهی را انتخاب می­کند که نور است، یعنی محبّت و دوستی به خداوند را، یا این که معصیت را انتخاب می­کند که ظلمت و تاریکی و محبّت و دل بستگی به دنیاست؟
‌ نور و ظلمت در یک جا جمع نمی­شوند و دل ظرف محبّت خداوند است و دو شیء و دو چیز در او جای نمی­گیرد، محبّت و دل بستگی به خداوند یعنی نورانیّت، نشاط، آرامش، برکت، نیکوکاری. و محبّت و دل بستگی به دنیا، یعنی ظلمت، تاریکی، اضطراب، افسردگی، فساد، گناه و معصیت. حالا انسان ببیند در شبانه روز زندگی خود چه چیز را انتخاب می­کند؟‌ این از عمل انسان معلوم می­شود. آیا دل را در اختیار صاحب خانۀ با محبت خود و انجام فرامین او قرار داده­ایم؟ یا اینکه با نافرمانی، معصیت و گناه صاحب خانه را از دل بیرون کرده به مستأجر و یا بالاتر به غاصبی که محبّت دنیا و شیطان است داده و دل را بیمار کرده­ایم؟
انسانی که کارهای شیطانی انجام می­دهد و می­گوید خدا را دوست دارم، حرفش یک دروغ و فریب شیطان است. او دل را به شیطان تحویل داده است. البته چون خداوند کریم، مهربان و توّاب است، انسان می­تواند با توبه و انجام اعمال نیک دل خود را از شیطان پس گرفته و ظرف محبّت خدا کند.
[1]غرر الحِکَم و دُرر الکَلِم، صفحه 141، روایت 2513
****************
آقا مجتبی...
http://zareh.blog.ir/post/268

پاسخ:
سلام ممنون.
۰۳ دی ۹۲ ، ۰۰:۴۹ سید محمد رضی زاده
همه رفتند
و تنها «ما» ماندیم
همه رفتند
و ما «تن‎ها» ماندیم...
پاسخ:
جای خالی را با حسرت پر کنید ...
۰۶ دی ۹۲ ، ۱۹:۴۳ فرجی دیگر
حال می کنی رگباری اومدم...یهو
این اربعین نیامدن از پستی من است
باشد زیارت تو برای اصیل ها
روزهایم تا اربعین غرق شد در سونامی اش
پاسخ:
قدمت سر ِ چشم :)