و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

سمساری ِ روح

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ

من یک تیرماهی خسیسم به خرت و پرت هایم . هیچ وقت خدا نمی توانم تصمیم بگیرم باید کدام تکه از وسایل و کاغذپاره ها و خرده ریزه هایم را دور بریزم. هیچ وقت خدا نمی توانم بین آن قسمت از لوازمی که جای اضافی اشغال کرده اند و مایه ی غر زدن اهل خانه وقت اسباب کشی می شوند و هر دفعه به وزن و میزانشان هم افزوده می شود فرق بگذارم و از هم جدایشان کنم. من حتا گاهی که با بدبختی تمام ، راضی می شوم از چیزی دل بکنم، برای خودم تا ته قصه اش را می سازم و مثل فیلم ها ، سطل زباله ای را تصور می کنم که مثلا یک روز بعداز ظهر قبل از رسیدن ماشین شهرداری ، توسط یک نفر دیگر که عادت به بررسی زباله ها دارد و اینطور زندگی می گذراند ، زیر و رو می شود و عزیز دور انداخته ی من به دست او می افتد ، بعد هم لابد می رود آن سر شهر ، یک نقطه ی دور ، می شود متعلق به دختری که کمی هم شیرین می زند و توی یک محله ی آش و لاش ، با مادر و برادر دست بزن دارش زندگی می کند . سرآخر انقدر به آن تکه وسیله ی مسخره عشق می ورزد که برادرش کفری می شود و پرتش می کند از خانه بیرون ، بعد از آن شاید بیفتد دست یک پیرزنی که از قضا او هم خرت و پرت جمع می کند ، شاید هم یک تیرماهی دیوانه ی دیگر که حریص است به هرچه رنگ و بوی خاطره دارد . به هرچه که مهر گذشته خورده روی پیشانی اش و فقط آدمی که می تواند مرض خودآزاری داشته باشد ، دلش می خواهد توی گذشته ای که مثل جادوگرهای طلسم به دست ، آدم را بیهوش می کند ، غرق شود ...

___________________________________________________

پ.ن1 ) ماه اسباب کشی ات دوباره رسیده . ماهی که تو به من جرأت دور ریختن خرت و پرت های اضافه ی زندگی ام را می دهی . دور ریختن هرچه که بین من و تو فاصله می اندازد . نه . تو و من بهتر است . این تویی که همیشه زودتر، با دست های باز ، اشاره ام میکنی به آغوشت که نزدیکت شوم ، ولی من انقدر با انواع دور ریختنی های مزاحم ، جلوی پای خودم را اشغال کرده ام که در هر گام برداشتن ده بار زمین می خورم .

بنده ی شلخته ات را ببخش. در همین ماهی که شفا میدهی به ذهن ها و دل های آشفته .

« و انّ الرّاحل الیک قریـبُ المسافةِ و انّکَ لاتَحتَجِبُ عن خلقِک اِلّا ان تحجُبَهم الاعمالُ دونـک ... »

( و هر که به سوی تو سفر کند راهش بسیار نزدیک. و تو از نظر خلق پنهان نیستی، جز آن که آمال و آرزوهایی که به غیر تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گردیده است )      /دعای ابوحمزه ثمالی/

پ.ن2 ) ما سپر انداختیم ، گر تو کمان می کشی ... !

 

                         

                                                                                                                                                            

۹۳/۰۴/۱۰
فــ . الف

نظرات  (۱۰)

یه چیزایی با حرفات یاد آدم میندازی که ابدا بهش توجه نداشته.

ماه اسباب کشی. دور ریختنی های مزاحم،...

خوبه. خدا کنه زودتر، از همه چیزای مزاحم زندگیمون تو این ماه بگذریم و بریزیمشون دور...
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک...
پاسخ:
خدا کنه .

سلام دوستم.

 

من همیشه به وبلاگت سر میزنم،خیلی جذاب مینویسی...

 

باریک...

من گاهی وقتا میریزم دور بعد یادم میره هی دنبالش میگردم و میگردم تا آخر سر یادم میاد دورش انداختم... گرفتاریه

مبارک باشه. نمیدونم چرا ولی امسال ماه رمضون برام شبیه بسم الله مجراها ومرساهاست. همچین یه جور ناجوری به آب زدم انگار

به روزه ایم (به روزیم) با اعمال شاقه
۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۶:۵۷ کاریه که شده!!

یک زندگی چه جنبه هایی داره ؟

کدوم جنبه مهم تره ؟

برای تغییر در شیوه ی زندگی از کدوم جنبه باید شروع کرد ؟ یعنی برای یک تغییر پایدار وموفق از کجای زندگیمون باید شروع کنیم ؟؟

لطفا برای  راهنمایی من برای رسیدن ب جواب سوالاتم  ، سربزنید

این ویژگی نه فقد مخصوص تیر ماهی ها, که مخصوص تمام آدم هایی ست, که خونشان کمی بیشتر از افراد عادی دیوانگی دارد...
انتخاب برای دور ریختن خاطره ها, امری نزدیک به محال است...
گرچه انتخاب کردن به درد نخور هایی که روحمان را گرفته اند زیاد سخت نیست, ولی دور ریختنشون به همون سختیه...
پاسخ:
هوم...
اوه اوه
میدونی یاد چی افتادم؟
یاد اون پیامک های خاطره انگیز گوشیم که دلم نمیاد پاکشون کنم و ...
تو حرص میخوری
باور کن نمیتونم از خاطره ها دل بکنم:(
پاسخ:
بعد به من میگی چرا پاک نمیکنم !
۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۷:۲۰ ساحل هدایت

کاش در این رمضان لایق دیدار شوم

سحری با نظر لطف تو بیدار شوم

کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان

تا که هم سفره ی تو لحظه دیدار شوم

با ارزوی قبولی طاعات وعبادات شما

دوست عزیز وبلاگ ساحل هدایت مسابقه برگزار می کند:

قرار است در این مسابقه شما با چند خط نوشتن جمله ی زیر را برای ما کامل کنید:

من قول می دهم به امام زمان(عج) که..............................

دوستان زیز بنویسید اگه قرار باشه به امام زمان(عج)قولی بدهید چه قولی می دهید.

تا پایان ماه مبارک رمضان فرصت دارید تا جواب را برای ما بفرستید.(یا در قسمت نظرات یا از طریق فرستادن ایمیل)

۱۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۵۰ دبیر کارگاه
اینکه خسیسی نیست! این نجات خاطرات از دور ریخته شدن است
پاسخ:
همیشه هم نگه داشتنشان خوب نیست ...
سلام
 روز وفات حضرت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها بر شما تسلیت...


کجاست مثل خدیجه؟
http://zareh.blog.ir/post/474
۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۹ خانومـِ میمـ

.. سلامـ

ماه ِ دور ریختنی های روح .. آخ که این دور ریختنی ها توی این ماه همـ

که لحظه لحظه اش را باید قدر دانست ولت نمی کنند ..

بیا دعا کنیمـ برای همـ .

پاسخ:
سلام به روی ماهت .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی