غم کربلا منو میکشه...
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ق.ظ
مامان گفت نه . از آن هایی که خیلی معلوم است قبلش سر درد گرفته ، با خودش حرص خورده ، بعد افتاده روی دنده ی یک کلامی.
بابا فقط یک پیام فرستاد و نوشت : شرمنده ...
و من به اندازه ی 1 ساعت، ذوق کربلا رفتن داشتم .
همین .
۹۳/۰۷/۰۲