پاییزم و بارانی..
دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۰۸ ب.ظ
مـثـل کودکـی تـنـها
نشـسـتـه ام در انـتـظار رسـیدنـت
و نبـض جـاده را مـی شـمارم ... ،
تـو کـه سر برسـی
مـن تـمام احـسـاسـم را شـعـر مـی کـنـم ،
و بـند بـندِ شـعرهـایم را مـتـصل می کنـم به عـاشـقی تو ...
پـایـیـزِ از فـردا گـریـزانِ من !
زودتـر بیـا !
کـودکـی در مسـیـر تـنـهایـی اش
بـی تـاب دلــ ـبـریِ تـوسـ ـت ... !
۹۱/۰۶/۲۷