و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است ...

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۳۷ ب.ظ

حس کودک سر به هوایی را دارم که وسط یک شلوغی ِ عظیم گم شده است 

 قلبش از اضطراب ِ تنهایی سر جایش نمی ماند ..

و حالا ، خسته و پریـشان و پشیـمان ، در انبـوه نداشتن ها ، بـوی چـادر مـادرش نجـاتـش می دهـد ...

حس کودکی که با یک دنیا بغـض ِ گم شدن ، خودش را در دامان مـادرش می یـابـد ..

و محـتاج دست مهـربانـیـ ست که بر سـرش کشـیده شود ....  / فدای بازوی شکسـته ات مـادر /

        این هم بساط ِ نوکـر ِ بی دست و پـای تـو ... !

         

                                         

...............................................................................

 

پ.ن1) او ایسـتاد پای امـام زمـان خویـش !

پ.ن2) هر کسـی یک جور مـی سـوزد به رسـم عاشـقـی ...

پ.ن3) سال ها بود سؤال همه ی مردم شهر / پسر ارشد این خانه چرا خم شده بود ؟

پ.ن4) فاطمه در عین وحدت گاه کثـرت می شـود / می رسـد از جانـب یک تـن صدای پنـج تـن !

پ.ن5) مـادر که رفـت وای بر احـوال دخـتـران ...

پ.ن6) بباف پیـرهـنت را حسـیـن منتـظـر اسـت .... 

پ.ن7) دلخوشم از اینکه لااقل پایین پای هیئت تو گریـه می کنم ...

پ.ن8) این درد را چگونـه کسـی می کنـد دوا / وقتی که شیشـه های دوا را شکـسـته اند ... ؟

پ.ن9) مدت ها قبل اسـتادی بود که می گفت روزی ِ لحظه به لحظه ی آدم را

         در لحظه به لحظه ی عمـرش می نویسـند ...

آمـدم بنویـسم سالهای پیش از این ، هیـئـت خـوب و قشنـگی داشـتیم ... دلـم لرزیــد ، دستـم بیشتـر ...

   رزق امـ را از دستـان تـو نگیـرم چه کـنـمـ ... ؟

پ.ن10) این شب ها ، برای قُــرب به فاطـمـه(س) بایـد ذکـر یاعـلـی گرفـت ....

۹۲/۰۱/۱۸
فــ . الف

مادر

نظرات  (۲۱)

دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است / شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است
تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان / این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است
مادر! حضور نام تو در شعر های من / لطف خداست شامل حال غزل شده است
غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم / این مسأله میان من و عشق حل شده است
سیاره ای که زهره نشد آه می کشد / آه است و آه آنچه نصیب زحل شده است
زهرایی و تلألو نور محبتت / در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است
با نام تو هوای غزل معنوی شده است / بی اختیار وارد این مثنوی شده است
هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری / تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری
نامت مرا مسافر لاهوت کرده است / لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است
از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت / باید برای بردن نامت وضو گرفت
نور قریش! تا که تویی صاحب دلم / غرق خداست شعب ابی طالب دلم
عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است / حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است
از این شکوه ، ساده نباید عبور کرد / باید مدام زندگیت را مرور کرد
چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است / پیش تجملات ، جهازت سپر شده است
آیینه ای و سنگ صبور پیمبری / در هر نفس برای پدر مثل مادری
اشک شما عذاب بهشت است ، خنده کن / لبخندت آفتاب بهشت است ، خنده کن
دنیای ما نبوده برازنده ی شما / هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما
آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام / حس می کنم مزار تو را بین سینه ام
مانند آن خسی که به میقات پر کشید / قلبم به سوی مادر سادات پر کشید
شعر از سیدحمید رضا برقعی
عالی... و احسنت به انتخاب پی نوشت ها
پاسخ:
لطف شماست ...
سلام.
عالی نوشتی.
عالی
خدا انشالله همیشه زیر سایه ی چادر مادر نگهت داره.
انشالله همیشه مست عطر چادر خاکی ش باشی.

عزادار واقعی مادر باشی انشالله

ما رو هم دعا کن
یا علی
پاسخ:
سلام
ممنون
به توکل سایه سار ِ عزت ِ زهـرا (س) شفاعتشون نصیب همه ...
مادر ما
مادر تموم عالمه
پاسخ:
قبل از حساب 
صبح قیامت که می شود
اول برای مادرمان گریه می کنیم ...
دوست دارم که کودک دلم..
گم شه تو شلوغی حرم...
یکی انگار داره دل رو به یه جای غریبی می کشونه …

اون که با چادر خاکیش گناهای همه رو می پوشونه
۲۱ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۳۲ فاطمه(هم نیمکتی)
سلام
ای کهنه رفیق
دوست دارم فقط کنیزشون یاشم
اما ل ی ا ق ت
برای شدن مانند خانم فضه
راه بسیار ....
پاسخ:
سلام عزیز
بانو طلبتـ (ـم) کنن انشاالله ...
۲۲ فروردين ۹۲ ، ۱۲:۵۸ محمد معین صادقی راد
بسم الله
پ . ن ها از جنس تواصوا بالحق و تواصوا باصبرند
برای مطالبتان ادامه دهیدشان . . .
افتخار است تبادل لینک با پلم دلتان
پ . ن : طلوعی سرخ را نظاره گر باش ...
پاسخ:
لطف دارید
چشم ..
ممنونتونم بعد از خدا
یا علی مدد
سلام ممنون میشم اگر به وبلاگ ما سر بزنید و از ما ایراد بگیرید و انتقاد کنید
از مطالب عالی و بی نظیر شما متشکرم
چشم ذهنم دلدل میکند
پاسخ:
+حساسیت است ...
یا مادر ٍ مظلوم ..
وقتی دم گرفت قرار ما کرب و بلا... دلم لرزید... 4سال پیش... حسینیه...هیات... و منی که تو کنارش بود...
دعام کن رفیق
پاسخ:
حسینیه.. هیئت ... و منی که عادت کرده به حسرت کنار تو بودن زهرا ...
دعا ...
سلام
برادر یا خواهر دینی ام
با افتخار لینک شدید
احسنت بر شما مطالب خوبی گذاشتید استفاده کردیم

اعراب با ما چه کردند...
مطلبی که به احتمال زیاد شما در فضای مجازی به آن برخورده‌اید:
اعراب به ما آموختند که آنچه را که می‌خوریم «غذا» بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به «پس آب شتر» گفته می‌شود. اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمه‌ی «نفر» را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه می‌شمارند...

http://sandiskhor.blog.ir/post/258
----------------------------------------------------------------
امام خمینی معصوم نبود و اشتباه هم داشت + دانلود
سلام
عزاداری ها قبول مادر
فرصت کردید سری بزنید
شعر های قشنگی بود هر چند من هوایی بودم و زیاد حال و هوای این روزها رو نداشتم.

بعضی چیزا لیاقت میخواد... تا دم در مسجد رفتیم برای دیدن یکی از دوستان اما داخل راهمون ندادن :/
پاسخ:
چه تلخ..
وای بر هوایی ک مانع این حال و هوا میشه..

هرکس که شود فدایی رهبر مقدس است...
مرا باور نیست که پدرم را ابن ملجم از من گرفته باشد تا وقتی مثمار هست و پهلوی مادر...

و اما...
مادر خانه هرکار کند اهل خانه هم یاد میگیرند..مثلا اگر شهید شود..
سلام بر مادر بی نشانم..سلام بر صورت نیلی و کبودش
حق می گویی
انشاالله دلت هم جنس وبلاگت عزیز بماند برای حق ...
پاسخ:
لطف ..
انشاالله..
وقتی همه چیز تلخ شد...

این هوای تلخ :( خیلی وقته چیزی حس نمیکنم مثل کسی که لول لول باشه از تلخی دودش :/ فقط گاهی میترسم همین
پاسخ:
فقط گاهی ترس ... همین بس ...
سلام
یازهرا (س)
متظر حضور شما هستم.....
اگر با تبادل لینک موافق بودید !
خبر دهید !


فرهنگ پرواز