بعد از حادثه ی عاشورا ، دشمن حجاب و عزت زنان کاروان را نشانه رفته بود. از هر فرصتی استفاده می کرد تا داغشان را زیر بار سنگین اسارت و بی پناهی دوچندان کند. نقاب از چهره شان کشیده بود اما آنها آستین های لباس شان را مقابل صورت می گرفتند و سر به زیر می انداختند تا مورد جسارت چشم ها واقع نشوند. نامحرمان به بهانه ی دیدن سرها به تماشای زنان می آمدند و دل های آنها را بیشتر به درد می آوردند. اما زنان ساکت نمی ماندند و مدام به دشمن و تماشاچیان اعتراض می کردند تا کسی یادش نرود حجاب و پوشش دزدیده شده شان چه قدر و اندازه ی والایی داشته و بنی هاشم و اصحاب اهل بیت(ع) چه حامیانی برای حریم شان بوده اند.
بخشی از خطبه ی حضرت زینبسلام الله علیها : «ای یزید! آیا پنداشتی همین که ما را همچون اسیران به این شهر و آن شهر کشاندی، برای ما خواری است؟ آیا این از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار می دهی ولی دختران رسول خدا را (ص) را به عنوان اسیر، روانه کرده ای، پرده های حرمت آنان را دریده ، چهره هایشان را آشکار ساخته و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهری می گردانی، آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها و قلعه ها و بیابان ها به آنان می نگرند و دور و نزدیک ، چهره آنان را تماشا می کنند؟»
همین حجاب بر چهره نداشتن و نظاره شدن، مقابل عفت و نجابت آن بانوان کافی بود تا برای لحظه ای دور ماندن از نگاه و جمع مردان تقلا کنند. نه مصیبت و غم کربلا و نه سختی راه و فشار دشمن باعث نشد ارزش هایشان را از یاد ببرند.
وارث حیا و استقامت شان هستیم ؟ به قول استاد صفایی « وارث قرابت می خواهد... »
________________________________________________________________
پ.ن1 ) خیلی ها را دیده ام که اول محرم نذر حجاب می کنند! بعضی ها منت می گذارند و کل دو ماه را، بعضی هم دهه ی اول... انگار کنید که امام حسین(ع) در باقی اوقات زندگی جریان نداشته باشد... همین حال را ما هم در خارج شدن های گاه گاهمان از زیر چتر ولایت و ابوت سیدالشهداء پیدا می کنیم... خیلی عجیب و غریب نیست.
پ.ن2 ) مشهد سرد بود! فقط می شد اندازه ی آخرین کلام ها وقت خداحافظی با صحن انقلاب، جان داد... همیشه آخرین نگاه به گنبد حکم نوشیدن آخرین نفس از جرعه ی این جام تهی را دارد. +