و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

در جمهوری اسلامی، ما جیره خوار انقلابیم...

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۱، ۰۹:۰۳ ق.ظ

پیرمرد گفت " سربازان من در گهواره ها هستند "

آنهایی که نمی توانستند بزرگی اش را باور کنند نیشخندش زدند و چشم بستند بر خونی که داشت در رگ های نهضت عاشوراییان جریان می گرفت.. خیال کردند با دور کردنش می توانند جاذبه اش را هم کوتاه کنند.

نمی دیدند روح ِ روح الله چطور دارد روز به روز در درون تک تک فرزندان این سرزمین دمیده می شود و عشق ، قرب و بُعد نمی شناسد ...همان ها که تا دیروز در کوچه ها مشغول بازی بودند و لابه لای آشوب شهر، فقط اسم او را می شنیدند،

قد کشیدند و مرد را بازگرداندند به علم داری انقلابش..

همان ها هم دورش را گرفتند و شدند سرداران و سربازان جنگی که پا گرفت تا تقدس غیرت شان را اثبات کند ..

عشق و ابتلای به امام شده بود وصیت نامه و اعتقادنامه ی قلبی شان که پای آن را با خون و لبیک شان امضا زدند..

یک روز هم رسید که امام آن دل های عاشق رفت تا بهشت را برای بسیجیان شهیدش منورتر کند..

ولی نگاهش را همچنان مستحکم باقی گذاشت تا شاهد میراث داری مدعیان طریقش باشد در بصیرت و ولایت مداری شان..

سید جوان بود ، باز بعضی ها از در بهانه جویی درآمدند و گفتند ولی ِجامعه که انقدر جوان نمی تواند باشد..

نمی دیدند.. نمی توانستند که ببینند و بشنوند انعکاس عشق روح الله را در چشم ها و کلام ِنافذ سید علی .

و دوباره همین عشق ، دل های آب دیده را تبرک کرد و دل فرزندانشان را عاشق تر...

بچه هایی بودند که عادت داشتند پایین هر انشایی که می خوانند صلواتی هدیه کنند

به روح پدر شهیدشان و بلند بگویند : " واحفظ قائدنا الخامنه ای ... "

بچه هایی بودند که قبل از راه افتادنشان امام رفته بود ، اما مسیر ولایت را تمرین می کردند.

بچه هایی بودند و بچه هایی هستند که وقتی متولد می شوند برایشان دعا می کنند تا سرباز انقلاب شوند..

بچه هایی که قبل از زبان باز کردن و نگاه کردن در آینه ، یادش می دهند عکس دو امام را ببوسد و قبل از هرچیز بگوید امام و بگوید آقا ...

همان هایی که سید علی خودش گفت دل بسته ام به شما. به شما که افسران جوان من هستید..

" ما عرض کردیم افسران جوانِ جنگ نرم. اعتقاد من این است - این هیچ تعارف نیست - که در این میدان، شماها افسرید؛ سرباز صفر نیستید. شما جوانید، میدان مبارزه‌ى شما هم میدان جنگ نرم است. امروز خوشبختانه جنگ نظامى نداریم؛ اگر یک وقتى جنگ نظامى هم پیش بیاید، باز پیشقراولهایش جوانهایند. "

تعصب حاج احمد متوسلیان در خون ما غلیان دارد .. ایراد زیاد داریم. کم و کاستی مان فراوان است.

 اما نسل مان خیبری است. ما از نسل حاج همتیم. هنوز هم داریم هم صدا با او فریاد می زنیم که

در مملکت بدون اماممان نمی توانیم بمانیم.

ما از جنگ فقط اسم و حس زیارت مناطقش را یاد گرفته ایم..

از سرداران و سربازان امام فقط نشانی بهشت زهرایشان را بلدیم.

ما در آن روزها که پیکان غالب چهره ی خیابان ها بود و اختلاف طبقاتی مذمت می شد نبودیم.

ندیدیم چطور بدحجابی و غربی گرایی لگدمال می شود.

اما صدای شهید آوینی هنوز در گوشمان تلنگر است و پای واژه هایش ایمان می آوریم  :

" امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم.با داغ جراحتی سخت بر دل و باری سنگین بر دوش . امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل واختیارمان بار شود و همان سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که " لنبلونکم حتی نعلم الجاهد منکم و الصابرین.

اکنون ، این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و تلمیذ مدرسه اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام  به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار  بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. "

اگر نبودیم و پابه پای روزگار پدرانمان جان بر کفی برای انقلاب نیاموختیم ، امروز اما وصیت نامه ی شهدا سجده گاه ماست.

ما بر آن جمله ی مشترک " از ولایت فقیه پیروی کنید و امام را تنها نگذارید ِ" شهیدان اقتدا می کنیم و افتخارمان این است اگر مقربان دیروز ، خوارج و ساکتین امروز شده اند ، حالا همین ما نمی گذاریم سید جوان ِ امام ، تنها بماند و بغض ِ أین عمارش را تکرار کند ...

دشمن ما ، هر چشم بی ناموسی است که قدرت درک آرمان پرستی و اسلام خواهی مان را ندارد .

دشمن ما آن قلوب قفل شده ایست که نمی تواند ولایت زمانش را تشخیص دهد و خود را اسیر دنیا کرده.

حجت بر حماقت همچین دشمنی هم همان عاشورایی ثابت شد که نفهمید گور شعارهایش را با دست خودش کنده  و یادش رفته بود ملتی در عزای خون شهید بصیرت دارند حسابشان را پاک می کنند..

6ماهه از آغوش رباب اگر جدا شد و بر دست های ارباب ، 3شعبه را وسوسه کرد ، می خواست که حماقت و پستی یزیدیان را نشان دهد.. آسمان را به خون گلویش غروب کرد تا امروز ما نیز متوجه جنگ پیش رویمان و خط دشمن باشیم..

 و چه خوب گفت سید شهیدان اهل قلم که صحرای بلا به وسعت همه ی تاریخ است .

9 دی ، یک روز نبود ، بیمه ای بود برای انقلاب که نیاز به تمدید مُـهر داشت .

و از پس مِـهرورزی اش در آمدند این مردمان..  اتفاقا ما مزدبگیر انقلابیم . جیره خوارهای دربار ِ ولایت .

مزد ما را قرار است حضرت ولی عصر(عج) با رخصت رکابش بدهد...

ما از روز تولدمان داریم جیره خواری ِ شهدا را می کنیم.. سهم ما ، نگاه رضایت امام است و لبخند رهبرمان.

 سهم ما شفاعت شهیدان است و عنایت حضرت حق.

آمریکا و اسرائیل هنوز هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند وقتی با تهدید و ترعیب ، می خواهند ملتی را از ترس جان و مالشان تسلیم کنند که آرزویشان شهادت است و از مرگ بیمی ندارند.. و البته که دنیای رو به پایان آنها با 9تای فجر ما فتح می شود و اصلا 9دی عصاره ای از عطر ِ همان هشت سال و هشت ماه دفاع مقدس است..

 وقتی در کشوری زندگی می کنیم که امام هشتم در قلبش حرم دارد. هر روز برای ما ، موعد ِ میثاق با ولایت است ،

اگر یادمان نرود ذمه ای را که بر گردنمان نهاده نهال ِ این انقلاب و اسلام ِ این سرزمین.

آقا و مولای ما ! دعا کن برای ما ! دعایی که فراموش نکنیم راه و رسم سربازی و اطاعت از فرمانده را..

راه و رسم انتظار و ظرفیت ظهور و ولایت را ...

 

" اینى که چه کار باید بکنید، چه جورى باید عمل کنید، چه جورى باید تبیین کنید، اینها چیزهائى نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید؛ اینها کارهائى است که خود شماها باید در مجامع اصلى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، فکرى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان، در اتاقهاى فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید؛ لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامى و جمهورى اسلامى است در مقابله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى با یک حرکت همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جانبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى متکى به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى علمىِ رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى. باید با این جریان شیطانىِ خطرناک مقابله شود. "

" عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جنگ نرم، یکى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى دارد» شد، به دنبالش بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌عملى، به دنبالش بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد. "

                

۹۱/۱۰/۰۶
فــ . الف

نظرات  (۳۲)

ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم

فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم

ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد

روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد

از ما بترس ، طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم ...
۰۶ دی ۹۱ ، ۱۶:۰۰ عمارنامه
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/17007
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
و اما درد دل.

این کلام ِنافذ سید علی که دوستش داشتیم و داریم.... و سال هاست منتظر بازگشتش هستیم. مثل آن زمانی که امام را هم به هیجان می آورد در نماز جمعه آن سالها... ترور در نماز جمعه و بعد از چند ثانیه محکم چسبیدن به اسلحه در دست و گفتن آن حرفا و اثبات هیچ غلطی نمی توانند بکنند... خیلی دلم می گیرد وقتی هر سال یک اسمی دارد و سهم همه فقط پوستر و بنر و این جور چیزهاست. مطمئنم می فهمید چی میگم.

" واحفظ قائدنا الخامنه ای ... "
البته ما که فرزند شهید نیستیم و مامانمونم ازین چیزا به همون یاد نداد. اما به زور چوب و کتک (البته ما رو نمی زد، خودشو) نماز و قرآن خوندن به همون یاد داد و انتخاب کردن را بعد، گذاشت برای خودمان!

"ما در آن روزها که پیکان غالب چهره ی خیابان ها بود و اختلاف طبقاتی مذمت می شد نبودیم."
الان هم پراید چهره غالب است. از انگلیسی به سمت کره ای-آمریکایی و آن اختلاف.

این تلنگر نیست که! بیشتر شبیه نیشگونه الان دیگه

و این "آمریکا و اسرائیل هنوز هم هیچ غلطی نمی توانند بکنند" که وقتی دوست بی اعتقاد به این آرمان ها را به خاطر نبود داروی سرطان زیر خاک گذاشتید ناجور رنگ می بازد و هی از خودت می پرسی اون که این چیزا رو قبول نداشت چرا، چرا افتخارش نصیب این دوستان پر هیاهو نشود.

و این امام حسین و کاروان عاشورایی اش که مصداق همیشگی "دست بردار از این در وطن خویش غریب" است و مظلوم . چه در دسته های عزایش که نمی دانیم برای خودش بغض کنیم یا برای دسته عزادارانش که رکورد فروش لوازم آرایش را در این دو روز آخر می شکنند و یا در 9 دی یا به روایت ما 8 دی.

و این صدای پر طنین: " مرگ بر طرفدار داس و چکش" که هنوز نمی فهمم دوست بزرگوار ما با که بود ! پشت منبر میلیونی و هی فریاد می زد!!
به نظرت
اربعین حسینی(ع) مسیحیان چکار میکنند؟؟
بیا وبم یه خبر جالب بخون
۰۸ دی ۹۱ ، ۲۱:۳۶ عبد العاصی
سلام

این جمعه ها بهانه ایست که ما ندبه ای کنیم"
گریه به حال عمه ی مضروبه ای کنیم"
اللهم عجل لولیک الفرج بحق الزینب س
برای فرج دعا کنید

یا علی
سلام
فاطمه!
چقـــــــــــــــــــــــــــــــدر عالی نوشتی.
عااااااااااااااااااااااااالیـــــــــــــــــــــــــی
قالب وب تو درست کن میخوام لینکشو بذارم تو وبم.

انشالله به حق امام حسین(ع) همه مون سربازای خوبی باشیم و ثابت قدم تو این راه بمونیم و عاققبت به خیر بشیم با شهادت.

یا علی
۰۹ دی ۹۱ ، ۱۵:۵۸ عبد العاصی
سلام
قضیه امان نامه ثابت کرد،عباس ع هم که باشی
دشمن برای جدا کردن تو از ولایت طمع می کند!!!
9 دی روز طنین فریاد "لبیک یا خامنه ای" گرامی باد
یا علی
۰۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۲۹ تازه کار
سلام
زیبا بود،فقط می تونم بگم عاشق این پدر بزرگم.
هم عاشقش هم مقلدش!

چه نگاه نافذی داره و چه قدر من این نگاه رو دوست دارم!

خدا کنه افسران خوبی براش باشیم!
از این الطاف واسعه تون سپاسگزارم.

بله درسته. این "مطمئنم" اشتباه بود. انشالا که فهمیده باشید. در کل این پوسترها و منظور من، تنهایی سید و حرف گوش نکن بود اطرافیان است.
پاسخ:
بلاخره شما از آرمانهای پر قلیان من عصبانی هستین یا نه ؟
در سو استفاده کردن خیلی هامون چی؟ تنهایی رهبر نتیجه اش می شود؟ ...

نه. عرض کردم عصبانی می شدم (در دوران جاهلیت خویش) و دلیلش رو هم گفتم. الان که همیشه از دست خودم عصبانی ام. زور می زنم سر دیگران خالیش نکنم. اینقدر اینجا (در خویش) گیر هست که نوبت دیگران نمیرسه

آرمان های شما هم هیچ بدی نداره. خیلی هاش هم قشنگه. ولی من با این نگاه یقینی مشکل دارم. چه طور میشه به باوری تا این حد یقین داشت که براش سرباز تربیت کرد. این حتی میترسوندم. از این میترسم چون بوی افراط میده. اگه غلط بود چی؟ هیچ وقت اینو از خودمون می پرسیم؟

در ضمن باید اینو حتما بگم که اکثر نوشته های بی قلیانتون خیلی زیباست.
پاسخ:
در ضمن ممنون.
فک کنم درسته. همون طور که تعریف های متفاوتی هم میشه از اخلاص، حقانیت، ضرر و هدف کرد.
این معرفت و شناخت که از نوع این جلسات معرفت و بصیرت افزایی که تبلیغ عمومی و مدعوین خاص داره! نیست که

یعنی منهدم کردن ذهن یه بچه با چیزایی که هنوز وقتش نیست افراط نیست. به فرض اینکه حتی اون چیزا درستم باشه. یادمه یکی از دوستان می گفت خواهرزاده شو برده بودن روضه حضرت علی اصغر و بچه بعد از برگشتن گریه می کرده و مرتب بالا میاورده!

این کورکورانه که خوبه. کبک و سر زیر برف نباشه.

"بحث ادبیات و شور و حالش یک چیزیه. زمان و مناسبت نوشتن یک چیزی" این ینی چی ؟

اون عوامل و مطالعات یقین آور در دسترسند؟ گاهی وقتها مجبور میشی تقلید کنی بدون فکر چون زمانی نداری. فرصت تحلیلی نیست. اگر بری و غلط باشه، اگر نری و درست بوده باشه. با این گرداب باید چه کرد؟

استدلال خوبیه به هر حال.

خواهش می کنم.
پاسخ:
با اون گرداب موافقم. اما فکر می کنم همیشه در یک سری مسائل اساسی اگر شبهات هم زیاد باشه ، باز یک اصل و حقیقت پایه وجود داره که همون میتونه انسان رو بهتر به سمت جهت صحیح تر راهنمایی کنه. حداقلش اینه که نه تقلید کورکانه نتیجه اش میشه و نه مثل کبک شدن..
من ترجیح میدم بچه باشم. :/

مسائل ما همه اساسی ان، شبهه دارن و این اصل و حقیقت پایه مفروض شما هم به ما روی خوش نشون نمیدن. فک کنم شما پارتی دارین!

به نظرم اون اصل باید اخلاق باشه، ما هم که بد اخلاق. چون با این وجود که در دین هست، خارج از اون و مستقل هم وجود داره. هر چند این کلی گوییه و در مسائل جزئی به کسی کمکی نمیکنه
پاسخ:
یعنی ترجیح میدین بچه باشین و هر نوع افراطی رو به خوردتون بدن ؟
حتی اگه اخلاق رو هم فرضا اساس بگیریم بر مبنای اخلاقیات خیلی از ناساگاری ها رو نباید انجام بدیم. دین خودش یک اصل فراگیره. فکر نمی کنم موضوعی مستقل از اون واقع بشه و یا در مسائل جزئی کمکی نکنه..
ما پارتیمون همین دینمونه.. که شما هم دارین. شکسته نفسی می کنین احتمالا..
بچه باشم و بازی کنم و منتظر تابستون باشم و ...

بله دیگه. البته از نظر من اخلاق حلقه گمشده اس. همیشه شنیدیم دیندار و بی دین.(اگه دین نداری آزاده باش) کسی تا حالا نگفته دیندار و بی اخلاق؛ ولی فراوون داریم ازین مدل.
بعدشم دین یه امر کلیه. جزییات برداشت های ما از دینه و یه سیر تاریخی تا به ما برسه. مثلا قمه زنی رو در نظر بگیر، علمای یک نسل قبل شدیدا طرفدارش بودن و اگه کسی توش نه میاورد طردش می کردن و علمای الان رو ببین، قمه جیز و بوفه.

گفتم پارتیتون کلفته. سلام ما رو به آقای دین برسونین اگه دیدینش.
پاسخ:
فراوون داریم اما نه اینکه همه اینطور باشن.
منظورتون از کلی بودن دین ، جامع و کامل بودن و قابلیت اجتهادپذیریشه که به عقل مجتهد این اجازه رو میده بنا بر شرایط زمانی و جامعه در احکام اسلامی تغییر بده.. دیگه ؟ 
اینچنین پارتی در درون هر کسی ست... باید بتونه در خودش پیداش کنه..
دست شما مرسی دیگه.

خب اون پذیرش شما در مورد فراوانی نعمت ینی مستقل بودن اخلاق از دین.. دیگه؟

اینکه احکامو تغییر بده، فرق داره با "شب روز است" و بعد یه مدت "روز شب است". قمه زنی بده یانه؟ عقل شما چی میگه؟ اخلاق چی میگه؟ این جزییاته و دین کلی قرار بوده در موردش نظر بده. چه بلایی سرش آورد! حالا این عزاداری به مذهب ربط داره. اگه یه چیزی بود کم ربط تر چی میشد. مثال زیاده ها.
پاسخ:

اون فراوانی یعنی عدم پایبندی دین داران به اصولش... یعنی همون هر عیب که هست از مسلمانی ماست..

در مورد این تغییر حکم. بله مثال زیاده.. اگه بخوام دلیل همین یه موردش هم که از حلیت به حرمت تغییر کرده رو کوتاه و خلاصه بگم باید یادآور بشم که گاهی شرایط زمانى و مکانى زمینه هایى را که باعث پیدایش مصالح و یا مفاسدى ان فراهم مى‌کنن که آنها مبناى احکامى ‌مى‌شن که در اصطلاح به آنها احکام ثانویه گفته مى‌شه.
مثل حکم قمه زنی. از نظر بعضی از علما به اقتضاى شرایط موجود در گذشته، حلیت بود، اما در این که اون ضرورت ها امروزه وجود نداره، جاى هیچ تردیدى نیست؛ چون جوازش براى اون بود که عاشورا به فراموشى سپرده نشه و عزادارى ها از رونق نیفته و عاشورا به صورتى شورانگیز زنده بمونه. اما امروزه این اعمال که هیچ نوع ضرورت و نفعی ندارن حرام اعلام میشن. چون نیازه که حرام بشن. تا موجب سوء استفاده سیاسی از اسلام نشه. فکرشو بکنین این اتفاق نمی افتاد.. الان با وجود تمام جسارت هایی که به مقدسات اسلام میشه این هم یک بهانه ای بود برای وحشی خواندن دستگاه اسلام و مسلمین و عاشورا...
خب پس این که گاهی لازمه حکم چیزی کاملا وارونه بشه دلیلی بر خارج بودنش از حوزه ی عقل و اخلاق و دین نیست.. فقط کافیه علت رو پی گیری کنیم.. اتفاقا این همون خصوصیت بارز اسلام یعنی اجتهادپذیری بر مبنای شرایط زمان و مکانیه که گفتم..
... خوندمش .. خیلی خوب بود . . .
۱۳ دی ۹۱ ، ۰۰:۳۲ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

احسنت !
ثبت نظرات را مطالعه کردم و نمیتونم از از اون یک خط پاسخ شما در رابطه با پارتی کلفت و.... ! و البته شیوه تغییر و تشبیه عارفانه آن به راحتی بگذرم و باز هم تحسین نکنم که خیلی عالی بود !
و حقیقتا" اینچنین پارتی در وجود همه هست و از رگ گردن هم نزذیکتره و فرمودند من عرف نفسه فقد عرف ربه -- هر کس خود را بشناسد و در واقع گوهر وجودی خود را ! که از دم الهی بر ان دمیده شده !! میتواند خدای همه جا حاضر و ناظر و معشوق بی بدیل و یکتا را بشناسد
اللهم عرفنی نفسک فانک لم تعرفنی نفسک لم عرق رسولک ! اللهم عرفنی رسولک فانک لم تعرفنی رسولک لم عرف حجتک ! اللهم عرفنی حجتک فانک لم تعرفنی حجتک ذللت عندینی !
و راه خود شناسی و در نهایت خداشناسی فقط و فقط تقوا و تقوا در قول و عمل از مسیر تزکیه و تعلیم بالفعل است !! و نه از راه بالقوه و رهبانیت و عافیت طلبی !!!

در ادامه مطالبی البته مهم را در قالب شعر در رابطه با مطالب این پست وزین و پر محتوای شما ارسال میکنم که کامل ان را میتوانید در ارشیو ( تیر ماه 88 با عن.ان ولایت فقیه ) کلیک و مطالعه کنید
پاسخ:
سلام بر شما خوب ِ خدا. 
فرمایشاتتون منو یاد این جمله از استاد صفایی انداخت که : " ما از عشق سرشاریم، ما عاشق آفریده شده ایم، احتیاجى نیست که در خود چیزى بیافرینیم و یا نیرویى بسازیم. ما اگر از تفکر و تعقل خود بهره بگیریم و میان خودمان و محبوب هایمان و میان محبوب هایمان با یکدیگر مقایسه کنیم، به راه مى رسیم و مى یابیم. "

و البته که این ها جایی برای تعریف و تمجید نداره.. دعا کنید در قلبم به آنچه میگم به باور رسیده باشم.. که غیر از این هر چه شود خسر الدنیا و الاخرة شود..
بابت شعرها هم سپاس ! 
۱۳ دی ۹۱ ، ۰۰:۴۴ عباس تمرتاش (شاهد )
.................. ملاک عاشقی ..................

خامنه ای خمینی زمان است ... نور خمینی ز رخش عیان است !
خامنه ای این گل خوش عطر بو ... گرفته از اشگ خمینی وضو !
خامنه ای بلبل باغ ولاست ... نغمه او نغمه روح خداست !
خامنه ای کنون خمینی ماست ... والله او حجت عینی ماست !
( نه هر کسی عاشق سینه چاک است !! " اطاعت " از خا منه ای ملاک است ) !!
ملاک عاشقی سر بی تن است !! طاعت معشوق و دو لب بستن است !!
لیلی و مجنون همه افسانه است !!! ای مدعی ! علی در این خانه است !!
نمی دهیم اجازه بار دگر .. از جهل خود آتش زنید بر این در !!
گذشت زمان دست حیدر .ع. بستن !!! پهلوی زهرا .س. پشت در شکستن !!
حرمت این خانه نگه بداریم! خامنه ای سر به رهت گذاریم !!
باغ خمینی ز تو پر شکوفه این ملک ایران است نه ملک کوفه !!
................. ( شاهد ) جهان جهان قیل و قال است ! ...................
................. عاشق واقعی اسیر خال است !! ( + ) ..........(( شاهد -- 21/7/ 1369 --- ( + ) : اشاره به شعر حضرت امام :
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم !
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم !! ........

............... ( ولایت ) ............
--------- ( ولایت ) ---------

خمینی یا خامنه ای اگر چه .. ز گلشن فاطمه اند دو غنچه !
هر دو اگر چه بر همه به ظاهر ... دو رهبرند و هر دو پاک و طاهر !
"شخصیت " این دو پدر جای خود !! " ولایت" این دو گوهر جای خود !!
"ولایت " است موجب سرفرازی ... نه آنکه یک سخن برای بازی !!
" ولا " به معنای خدا جویی است ... مسیر آن نازکتر از مویی است !!
گذر از این ره نشود میسر ... مگر به همراه امام و رهبر !!
" بی رهنما " عزیز من گم شوی !!! با منکران غدیر خم شوی !!
" گر چه تفاوت علی اعلا .ع. ... با " علی خامنه ایست" تا سما !!
" راه ولا " مقابل و زین حریم ... بی رهنما چگونه پس بگذریم ؟؟!!.......
۱۳ دی ۹۱ ، ۰۰:۵۳ عباس تمرتاش (شاهد )
راه ولا مقابل و زین حریم ... بی رهنما چگونه پس بگذریم ؟!!
زمانی رهنما بود مرتضی .ع. ... گاهی حسن گاهی حسین گه رضا .ع. !!
در آن زمان که خالی است جایشان ... در غیبت است مهدی صاحب زمان .ع. !!
باید کسی در این ره الهی .. کارش شود بر همه رهنتمایی ؟؟!!
باید بجای آن گلان چمن ... کسی بگیرد این امور به گردن ؟؟!!
حرف دلی که حالیا بر لب است !!! نکته جانسوزی و پر از تب است !!
خامنه ای این که غریب است به ذات !! که غیبتش گشته چو نقل و نبات !!
اینکه چو نور دیده اش مجتبی .ع. ... سخن شنیده پشت خود ناروا
اینکه غریبه ها از او سوایند ... عده ای آشنا از او جدایند !!!!! ( منظورم همین بعضی ! آقایان مدعی خط امام بود ) !! و میبینید که هر وقت زمینه ای بوجود آمد کردند آنچه نباید میکردند !!!

این که برای دین حق زند جوش ... پرچم شیعه را گرفته بر دوش !!
اینکه کنون به شورش و به شین است ... فرزند و هم فدایی حسین .ع. است !!
اینکه ز چشمان ترش حاکی است ... خون دلش ز چادر خاکی است !!
با حضرت حق اینکه بسته عهدی ... او را که باشد جانشین مهدی .ع. !!
" از دل و جان باید کنیم حمایت " .. ( به خاطر امامت و ولایت ) !!!
تا پرچم شیعه دهد دست او ... که این بود برای ما آرزو !!
(شاهد ) به شیعه بودنش بنازد ... جان در ره امام خود ببازد !! ...
........( ۲۴/۳/۷۳) !!

لطفا" به تاریخ اشعار و شرایط زمانی و بحرانی ان مقطع و غربت حضرت اقا و وظیفه روشنگری ما و استقامت ما تا حال که تکلیف شرعی ماست و تا اخر انشالله ایستاده ایم چون رزمنده ایم توجه شود !
و همه باید هزینه عاشقی را مانند مولای خود حسین .ع. عاشقانه به پای معشوق مطلق هدیه کنیم
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری !
با خبر باش که سر میشکند دیوارش !! جانم خانم زینب .س.

التماس دعا و خدا نگهدارتون
۱۳ دی ۹۱ ، ۰۰:۵۷ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

............. (( این چهل روز چهل سال گذشت !! ...............

بخوان از دال قدم این نوشته : دل خونم ز خون کارش گذشته !!
مخواه از من بگویم قصه خود ... فقط این را بدان زینب .س. کتک خورد !!
کتک والله درد زینبت .س. نیست ... حسین جان .ع. درد زینب.س. از جدائیست !!
چهل روز پر از غم بی تو سر شد ... نمک بر زخم جانم طشت زر شد !!
نگه بر من تو از نی می نمودی ... چرا در طشت زر چشم بسته بودی ؟!
مرا دیدی مگر با حال خسته ... که دورم خیل نامحرم نشسته !!
از آندم که لبت را خیزران بست ... دو پایم قوتش را داده از دست !!
مباش از من خجا من سر بزیرم !!! الهی بی رقیه ات .س. بمیرم !!
شبی کنج خرابه بس پدر گفت !!! کنار راس پاکت تا ابد خفت !!
............... ز (شاهد) بشنوید این ذکر جانسوز : ...................
................ حسین جان .ع. از غمت گریم شب و روز !! ..........
(( 12 /6/69) -- شاهد -- التماس دعا.


............(( رقیه .س. 3 ساله !! )).............

نمی شویم من این طفل صغیر را ... نمی شویم من این طفل اسیر را !!
چرا این گل که زیبا و لطیف است ... تنش نیلی و اینگونه نحیف است ؟!
نشویم گر چه مستم من ز بویش ... مگر گوید کسی از سر رویش !!
چرا برگ رخ این گل سیاه است ؟! چرا اندر خسوف این قرص ماه است ؟!
که باشد سر پرست این گل ناز ؟! که گوید پاسخی بر این همه راز ؟!

فزون شد در خرابه درد و ماتم ... چو پیش آمد زنی با قامتی خم !!
چو لب وا کرد بگفتا در دل شب : منم من عمه این طفل زینب .س. !!
منم پروانه این شمع خاموش !! که شد با راس بابایش هم آغوش !!
چه ای غساله زین گل بر تو گویم ؟! کتکها خورده این گل روبرویم !!
تنش با تازیانه گشته نیلی !! چو زهرا .س. مادر من خورده سیلی !!
کف پایش شده همرنگ لاله !! زده چون آبله پای سه ساله !!
............ نبودی (شاهدا ) در کنج ویران .............
........... زن غساله هم شد دیده گریان !! ..........
((24/2/75)) شاهد -- التماس دعا.
انشالا که اینطور باشه و مشکل از مسلمانی ما باشه. هر چند فکر می کنم بی جلوه کردن اخلاق و تکیه به مسائل ظاهری کار ما رو به اینجا کشونده.

برای مثال یه ذره به سوالای مصاحبه استخدامی فک کنین؛ فرش مصلی چه رنگیه؟ نماز میت چیه؟ قرآن را از رو بخوانید؟ زیارت عاشورا از حفظ!؟ سران فتنه را نام ببرید؟!!داشتن ریش و چادر در عکس پرسنلی و . . . ملاک های غلط برای انتخاب های غلط.

نتیجه... پرورش دروغگو. یا غلط تر از اون گشت ارشاد که به خاطر آشنایی با دوستان کمتر مقید از عدم تاثیر آن و عدم انجام صحیح ارشاد دوستان به شدت مطلعیم.

گشتی که ما، برای آن نام بی شرمانه ای گذاشته ایم و صرفا برای رفع مسئولیت دوستان از حل مشکل اصلی است. همانا نبود اخلاق.
در هیچ زمانی و مکانی قمه زنی دلیلی برای بقا و دوام عزاداری نبوده و نیست. شور آن را هم زیاد نکرده حلال هم نبوده. آن زمان هم اگر کسی می دید می گفت شیعه وحشی است و آبروی اسلام را برده همان طور که الان می گویند. هیچ توجیه عقلی برای شکافتن سر با قمه و ربط آن به عزای حسین فاطمه نیست.

اخلاق اسلامی امری قطعی است. اخلاق و عقل می گوید شکافتن سر و آسیب زدن به خود حرام است و این مربوط به زمان و مکان خاصی نیست.

شما هم به شدت درگیر کلام اسلامی و متکلمین بی کارش هستید (شرمنده ها اینجوری میگم. پساپیش معذرت می خوام.هر چند از کلام خوشم نمیاد ولی متکلم خوب هم داریم البته وابسته به وزن خوب بودنش) متکلمینی که به جای پذیرش اشتباه بودن یک امری و یا به عبارتی امکان غلط بودن امری در پیشگاه شیعه به هر روشی متوسل می شوند تا بگویند فلان کار درست بوده و هست ولی.. کذا و کذا.

شیعه هم مثل هر مذهب دیگری با وجود اتصالش به ائمه یک جریان تاریخی است و هزار تا ایراد دارد. به جای توجیه و دلیل تراشی، اشتباهات را بپذیریم و درستش کنیم.

کجای حرف ائمه آمده برایمان علم چند میلیونی راه بیاندازید.(فقط یه دونه ازین مجسمه های کوچولوی جلوش میلیونیه ها) طبل، سنج و زنجیر... قمه بزنید. راه حسین را درک کردن بهتر است یا سر و کله خودمان را زخمی کردن. آن روز عاشورایی که روس ها ثقه الاسلام را در تبریز اعدام کردند دسته های قمه زن به بهانه اینکه روس ها تفنگ دارند قدم از قدم برنداشتند. این هم برای حسین جان دادنششان. همه اش همیشه فیلم بوده و ریا. فرضا درست هم باشد عملی که خالص نیست به چه درد می خورد. ولو شور عزا را زیاد کند.

اینکه می گویید فلان چیز حلال بوده - موردی مثل قمه زنی مد نظرمه - حالا حرام شد، این اخلاق قطعی ما را نسبی می کند. به جای درست کردن ابرو، چشم را کور نکنیم.

در پرانتز اینکه مدت هاست با وجود اینکه دین دارم، دین و مذهبم را دوست دارم و زورم را میزنم (البته خیلی کم) که آدم باشم آنجور که گفته اند، اخلاق را مستقل از دین، چراغ راه می دانم. کمی تا قسمتی هم باورم شده که اخلاق نمی تواند مطلق باشد و یک امر نسبی است.
یاحسین
۱۴ دی ۹۱ ، ۲۱:۰۴ بی رنگی...
چهل روز بعد تو
خواهر چه می‌کشد ...
حسین..
پاسخ:
چهل روز است هجران من و تو...
که هر روزش مرا چندین چهل روز...
نگارشتون بسیار عالی است...
موفق باشید....
پاسخ:
لطف شماست.
۱۵ دی ۹۱ ، ۱۹:۵۲ عبد العاصی
سلام
شب های قدرخداحافظ، کوچه های مسجد جامع خداحافظ. مسجد جامع بازار، مدرسه نور خداحافظ. خیابان ایران خداحافظ. تهران بی اخلاق خداحافظ.
استاد اخلاق تهران، خداحافظ که رفتی و تهران، بی تو در سوگ نشسته است. البته نمی گویم یتیم شد چون هنوز سایه رهبرم هست.
آقا مجتبی خداحافظ
یا علی
۱۶ دی ۹۱ ، ۲۳:۴۷ باران (دلتنگ)
سلام
باافتخار دعوتین...
۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۲۸ فاطمه ( در پاسخ آقا رضا )
سلام
اول از تاخیر در جواب عذر.
بعد هم
در مورد قمه زنی ، شما باعث شدید سعی کنم اطلاعات کامل تری به دست بیارم و اینکه اصلا از کی وارد ایران شده ، و اتفاقا به نکات جالبی هم رسیدم ، مثل اینکه دوران صفویه به تقلید از فدائیان عثمانی همچین گروه و عزاداری ِ نامتعادلی ایجاد شده و انگلیس هم حمایت کرده و همین موجب رونق بازار قمه زنی شده ، این نکته که گفتید شیعه هم مثل مذهب های دیگه و اتصال به جریان های تاریخی دچار ایراد میشه همین جاست و به این خاطره که شرایط فقهی و کلامی اونقدری مساعد نبوده که بتونه حسن و قبح خیلی چیزها رو کنترل کنه ، اما این هم باز به کمبودهای جامعه و افراد و حکومت زمانش مربوط میشه نه اینکه اصل مکتب شیعه ایراد داشته باشه.
من هم با قطعیت نگفتم که به خاطر دوام دین بوده. بلکه اون چیزی که به نظر میاد در مورد یک سری توجیهات فقیهان (ببینید من نمی تونم موقعیت علمی یک افرادی رو کلا فاکتور بگیرم ) به این موضوع گرایش داشته..
البته که در رد عقلی قمه زنی شکی نیست ، مسخره ترین نوع عزاداری همین شیوه های افراط گری هست که داره روز به روز هم بر مدرنیته شدنشون اضافه میشه و میتونیم در امثال سینه خیز رفتن های در حرم امام حسین(ع) و مداحی های قبیح و... هم ببینیم..
۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۱ فاطمه ( در پاسخ آقا رضا )
اما الان ما با وجود این همه ادله ی عقلی و شرعی داریم راحت در موردش صحبت می کنیم ، من بدون جانب داری از هیچ متکلمی ، احساس می کنم بعضی از برحه های تاریخی ، در جوّ چیزی فرو می رفتن.. مثلا از یک عارف و مجتهدی نسبت به قمه زنی چیزی نقل میشه که دقیقا هم مشخص نیست قطعیتش.. بعد همین عوام گرایی ها و شرایط جامعه که نفوذ اجنبی رو بیشتر داشته موجب ترویج و توجیهش می شده ..
و فکر می کنم ما الان به جای انتقاد کردن از این حالت که قبلا چرا اینطور بوده و حالا اینطور شده ، باید خوشحال باشیم از پیشرفت جامعه ی اسلامی و بازتر شدن استدلال های عقلی عوام و خواص که می تونن به راحتی تشخیص بدن خیلی از مسائل رو . حتی اگه به مرجع تقلید و متکلم هم اعتقادی نداشته باشن...
و در مورد مسئله ی اخلاق و دین که گفتید ، خب فکر می کنم خودتون جواب خودتون رو در پاراگراف های مختلف تا حدی دادین. یک جا گفتید که این کور کردن چشم به جای درست کردن ابرو ، اخلاق قطعی ما را نسبی می کنه و بالاتر از اون هم گفتید که اخلاق اسلامی یک امر قطعی است. و دلیلش هم فکر می کنم همون حسن و قبح عقلی باشه که درش شکی نیست .
و شما هم گمون کنم کمی دچار تناقضات رفتاری درون جامعه شدید و همین باعث شده مقداری بدبینی هم پیدا کنید ، مثل همون مشکل بی جلوه کردن اخلاق و تکیه به مسائل ظاهری که گفتید.. و خب همه ی این ها را اگر صدها مثال هم براش بیاریم به چیزی جز برداشت های غلط ما از دین و اخلاقیات و رفتارهای متضاد با دین داری و اخلاق مداری اسلامی می رسیم ؟ یعنی هر چه که هست نتیجه ی دین داری اشتباهه.. نه اصل دین. در حاکمیت دین بر اخلاق شکی وجود نداره. اخلاق تنها به یک بخش از نیازهای جامعه پاسخگوست و در مورد نیازهای جهانشناختی و معرفت شناختی جامعه منطقا باید ساکت باشد چون اساسا نمیتونه حوزه ی تخصصی محسوب بشه
۲۲ دی ۹۱ ، ۱۵:۳۳ فاطمه (پاسخ آقا رضا )
و این دقیقا همون چیزیه که حاکمیت دین را نسبت به اخلاق اثبات می کنه. دین مجموعه ای مرکب از جهانبینی و ایدئولوژی و اخلاقیاته. بنابراین طبیعیه که گستردگی و کارکردش از اخلاق صرف بیشتر باشه.
و این یعنی دین تمام ابزار لازم برای سعادتمندی و فضیلتمندی انسان را در اختیار داره. در واقع این دینه که در پازل سعادت و رستگاری انسانی، جایگاه اخلاق را تعریف، تعیین و تایید میکنه.
البته فضیلت برای اخلاق ذاتیه اما این که اخلاق در کجای مسیر باشه توسط دین و یا فلسفه ی اخلاق تعریف میشه .
خب فکر می کنم هر کسی در جایگاه شخصی خودش نسبت به جامعه و مردم جامعه مسئوله که به قول شما آدم باشه... تا میزان بی اخلاقی ها کمتر جلوه کنه..
و البته نکته ی امیدوارکننده شرایط کنونی محروم از حضور معصوم(ع) است که با گذشت قرن ها از اسلام ، دغدغه ی اصلی ، اسلام زیستی و پیشرفت فقهی و کلامیه. تا شبهات و وهن و برداشت های غلط از دین کمتر بروز پیدا کنه. البته اون قسمتی هم که گفتید من درگیر کلام اسلامی و متکلمینش هستم ، شدتی در کار نیست ، به هر متکلمی هم بها نمیدم ، ولی خب دارم درس همچین چیزی رو میخونم و باید یاد بگیرم چطور میشه قدرت تشخیص ادله ی درست و غلط رو پیدا کرد.. از تحقیق و دونستن هم که کسی بدش نمیاد..
من تاریخچه قمه زنی رو نمیدونم چرا دروغ بگم ولی شمام نشید دایی جان ناپلئون دیگه با اون جمله معروفش (کار کار اینگیلیساس)
گفتم :" با وجود اتصالش به ائمه یک جریان تاریخی است" که جریان تاریخی بودن همانا با اتصال به جریانات تاریخی داشتن فرق دارد. این یعنی شیعه نازل شده از آسمان نیست برعکس اسلام بلکه یک جریان فکری است که با گذشت زمان شکل گرفته و شاخ و بال پیدا کرده ، هزار جایش درست بوده، بپذیریم صدجایش غلط بوده شاید الان هم یک جایش غلط باشد. البته می شود همه این حرفا را در مورد دین هم زد ولی وقتی قرآن در دستمان است رنگ می بازد.
و در مورد عزا هزار تا چیز دیگه که اعصاب آدم رو خرد میکنه. تو تاسوعا و عاشورا خیلی بیرون رفتن برام سخته. تماشا کردن این دسته ها و حالت کارناوال داشتنشون حالمو بد میکنه.
آره با این نقل قول ها و استفاده های ابزاری ازشون مخالفم. البته با این بازتر شدن استدلالات و بهتر شدن تشخیص افراد هم مخالفم.
اون کور کردن چشم اشاره به استفاده شما از احکام ثانویه داشت و البته به طبعش نسبی شدن اخلاق. برای بحث باید پایه های مشترک داشت اگه من بگم به اخلاق نسبی اعتقاد دارم که کلا نمیتونیم بحث کنیم واسه همین اونو آخر حرفام گفتم.
خب این اصل دین که میگید کجا هست. تمام هستی ما برداشت های غلط شد که. زین معیار اندر شهر ما، یک مسلمان هست آن هم ارمنی است! بد بینی نیست به خاطر تکرار و تکرار و تکراره.
آره شما مسلما در حوزه دین و اخلاق و جهان بینی و این چیزها سوادتون از من بیشتره. خب کارتونه دیگه. من منظورم تو پیدا کردن درست غلط بود که باید به اخلاق و عقل تکیه کرد. این همون آزاده بودنیه که امام حسین میگه.
اینایی که میگین دغدغه کیه؟ من کسی اطرافم دغدغه این چیزا رو نداره. همه درگیر نون شبن. این چیزا هم براشون حاشیه و سرگرمیه.
شایدم شدتی نداشته باشه. نمیدونم. انشالا تو درساتون موفق باشین.
پاسخ:
حرف من نیست که ! سند روایی و کتاب داره. خصوصا اینکه گفتن دولت انگلیس به قمه زنان هزار کفن هدیه کرده..
من تفاوت زیادی از تعاریف خودم و شما در مورد مفهوم شیعه نمی بینم. بله شیعه یک جریان تاریخیه و حتی در مورد وجه تسمیه و مفهوم مصداقیش هم روایت های مختلفی وجود داره ، در کل خود واژه ی شیعه در لغت به معنی پیرو هست. و بعد این پیرو بودن به افراد مختلف از معصومین نسبت داده شده و این نکته که بعد از حضرت علی(ع) شکل پیروی تغییر می کرده و تا همین زمان حاضر فرقه های مختلف ایجاد شدن ، به خاطر همین عدم درک اصل دین و وجود معصوم بوده ... 
اما اینکه گفتید پس اصلش کجاست ؟ بالاخره ما یک اصولی داریم و فروعی هم که مشخصه . قرآن ، قول و فعل معصوم ، خود معصوم ! و کلی راه برای اینکه بشه تشخیصش داد و خیلی ها هم دادن... احساس می کنم فقط یکمی در عصر تنبلی به سر می بریم.. کمتر میریم دنبال مسیر حق. کمتر به خودمون زحمت میدیم و اونچه را که از دیگران بد می بینیم و فضا رو سنگین حس می کنیم تعمیمش میدیم به کل.. و این خیلی فاجعه اس. آدم رو نسبت به همه چی ناامید می کنه.. شیعه ی واقعی کسیه که در عین توکل تلاش خودش رو در عصر ظهور بیشتر کنه. و اون نکته ای هم که گفتید دغدغه ی کیاس ؟ مطمئنم خیلی ها . حتی شما که میگین این چیزا حاشیه و سرگرمیه.. اولا که قشر عظیمی به معنی واقعی درد دین دارن برای بروز بهترش تلاش میکنن وقت و عمرشون رو در تحقیقش گذاشتن و ... و ما فقط بخش کوچیکی رو میبینیم ازشون.. ولی یک عوامی هستن مث من و شما .. که بیشتر توی چشم میایم چون عامه ی ظاهری رو تشکیل میدیم. ما همونایی هستیم که دشمن در طول تاریخ ، نتونسته به اصل داراییمون غلبه کنه.. مایی که متاثر از نهضت عاشوراییم و امیدوار به آینده ی مهدوی.. حتی در همین حد که در مورد بدعت گذاری های مختلف روشن سازی میشه و  به بقیه هم به خاطر اینچنین خبط هایی بر میخوره... فکر کنم توضیح بیش از این نیاز نباشه.
و در مورد اخلاق هم من حرفم رو زدم.. دیگه نیاز به ادامه نمی بینم.
راستی سوادی هم ندارم... :)
منم که اعتراف کردم تاریخچه شو نمیدونم. به نظر من که از ماست که بر ماست. باید دست از این توهم توطئه و دست خارجیا تو کار بوده و هست دست برداشت. انگلیس چهل تا نه صدتا کفن داد، مردم عقل نداشتن بفهمن کارشون غلطه به همین خاطر.

خب مسئله همینه دیگه اون اصل که مورد بحث ماست هم صرفا برداشته. مسیر حق...
من با این اصل مشکلی ندارم. :) ناامیدی من هم به این خاطر نیست.

اون قشر عظیم هم خیلی عظیم نیستن خیلی هم قلیل هستند. مهم اینه که جامعه آماری ما کجا قرار گرفته.مثلا دانشگاه.. رشته مهندسی، پزشکی،علوم انسانی یا حتی کدوم دانشگاه بودنش مثلن الزهرا(س) یا امام صادق(ع) یا آزاد یا سراسری یا مثلن حوزه علمیه... گذر پارچه فروشا، بنگاهیا، فقیرا پولدارا و ... اگر اونایی که درد دین دارن توی اینا نیستن و باهاشون زندگی نمیکنن بدرد هم نمیخورن

خیلی لطف کردین که منو جمع بستین با اونایی که متاثر از نهضت عاشورا و امیدوار به آینده مهدوی هستند...هنوز اینهمه لیاقت پیدا نکردم فک کنم. :/

اخلاق خیلی پیچیده اس. منم بی سواد.دیگه بدتر.
خواهش میکنم.شکسته نفسی میکنین :))
پاسخ:
در کل موافقم
اما در جزء اون قشر عظیم در بین همین جامعه ی آماری هستن ، مهم اینه زاویه ی دید ما چطور تنظیم باشه ، معیارمون چی باشه.. گاهی من انقدر از بی دردی بعضی ها زده میشم که فکر می کنم اسلام در مظلومیت واقع شده . گاهی هم یه چیزی باعث میشه دیدم تغییر کنه ، با کسایی مواجه میشم که بیشتر امیدوارم می کنن با حضورشون. خب اون آدما رو هر چه بیشتر ببینم و بر تعدادشون اضافه بشه آمارم از درد دین دار ها نسبت به قبل که کلا ناامید بودم میشه عظیم دیگه :)

دشمن هم اتفاقا از همین جهل ما همیشه استفاده کرده ، تا بوده و هست در مورد مسئله ای توطئه می کنه که ما نسبت بهش غافل بودیم.. این توهم نیست . یک اصل حقیقیه. اما بهترین دفاع و جلوگیری هم عاقل و آگاه شدن مردمه. امام علی(ع) هم می فرمایند: هر کس از دشمن خود غافل شود ، دسیسه ها او را به خود آورد .

اون آدمایی که آدمو امیدوار میکنن که عالی هستن... ولی از هر زاویه ای که نگاه کنی، اگه درس نگاه کنی کمن :|

اون جهل رو قبول دارم اما هنوزم میگم که مشکلات ما از توطئه های دشمنامون نیست باید دنبال ایراد تو خودمون باشیم.. همیشه و همه حال
پاسخ:
خب بله مسلما تا ما مشکل نداشته باشیم دشمن قدرت نفوذ پیدا نمی کنه ...