و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

ماه و لیلی

چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۲:۰۱ ب.ظ

" ماه و لیلی " ویژه برنامه ی شهدای هسته ای بود و مقصود، بزرگداشت مقام مجاهدین علمی.

از صبح غصه ی تداخل کلاسم و ساعت برنامه را میخوردم؛ ساعت 1 بود کـ خودم را به جلوی آسانسور

رساندم و درب باز سالن تورانی، اقلام فرهنگی جلوی سالن و ازدحام بچه ها حواسم را پرت کرده بود، در

فکرهای شوم پیچاندن کلاس بودم که کسی میان جمعیت خودمان جذبم کرد به سوی

خودش، دقیقا نمی دانست کجا باید برود و از فرصت استفاده کردم و برای سلام و احوالپرسی جلو رفتم؛

در دلم ذوق قشنگی نشست، با خوشامدگویی راهنمایی اش کردم سمت سالن و اصلا انگار کلاس

عربی را یادم رفته باشد دنبالش کشیده شدم، خانم بلوری، همسر شهید مصطفی احمدی روشن،

همان که بعد از شهادت همسرش و صحبت ها و مصاحبه هایش شیفته ی منش و وقارش شده بودم

یکی از میهمانان یادمان امروز بودند،رفتم و نزدیکشان نشستم.

پیش او، خانم کرمی و خانم پیلانی همسران شهیدان علیمحمدی و رضایی نژاد.

جای آرمیتا و علی رضای کوچک خالی بود، اما خب از قدیم هم گفتند بعضی جاها و بعضی حرف ها

مناسب سن بچه ها نیست.مخصوصا که اگر بخواهی از پدران ِ آسمانی شده ای حرف بزنی که پذیرفتن و

مرور تلخ ترین صحنه های زندگیشان خاطره ی رفتن آنهاست برای این بچه ها.

زینب ابوطالبی، همان مجری  احساساتی برنامه های نیمه پنهان ماه در شبکه دو سیما شروع کرده بود

به خواندن متن و شعرهایی که با هر واژه اش دل ِ آدم را می برد سمت مفهوم شهادت.

" مفهوم ِ غریب ِ شهادت !! "

لیلی های برنامه کنار هم نشستند و آنچه توجه آدم را بیشتر به خودش جلب می کرد، علی الخصوص

که نزدیکشان هم بودی، صمیمیت و رابطه ای بود کـ میان این خانم ها وجود داشت؛ اولش خنده به لبت

می نشست و یک جورهایی خوشت می آمد از دوستی شان.

اما کافی بود کمی به عمق ماجرا دقت کنی... چه چیز این چند نفر را به هم متصل کرده جز درد و داغی

مشترک؟و این را میشد به راحتی در عکس العمل های شهره پیلانی/ مادر آرمیتاکوچولو  و

 همان همسر داریوش رضایی نژاد ِ شهید فهمید!

آن لحظه که مجری از حال و هوای زندگی با مردی مثل پروفسور علیمحمدی می پرسید و همسرش

با آه شرح می داد حسرت حتی یک قدم زدن ساده ی دوباره را با او...

آن لحظه که از آرزوهایشان برای فرزندان و زجر دخترشان بعد از رفتن پدر می گفت شاید خانم رضایی نژاد

در ذهنش مرور می کرد چطور می تواند دخترک دور از پدرش را آرام کند موقع دلتنگی..

چطور می تواند دل خودش را دلداری بدهد در آن لحظات تنهایی و نیازش به همسر..

شاید آن لحظه که زینب ابوطالب در نیمه پنهان ماه از همسران شهدای دفاع مقدس بعد از سال ها می

پرسید اگر همسرت چند دقیقه جای من می نشست چه می گفتی با او... 

فکرش را هم نمی کرد قرار است روزی مثل همین روزگار بیاید که با هر ترس دشمن از پیشرفت علمی

کشورمان لاله ای با افتخار برای خونین شدن خودش را تسلیم کند و دوباره مقابلش چه کسانی

 می نشینند و خواهند نشست که همین سوال را بپرسد و طبق معمول اشک ها و بغض های پاسخگو

همراه جوابشان شود؛

و همسر شهید علیمحمدی از عشقش حکایت کند و دوست داشتن زیادی که پایان ندارد..

همسر شهید رضایی نژاد از تنها رفتن ِ داریوشش و قول و قرارشان برای با هم رسیدن..

و آنجا که حسابی بغض و گریه میهمانت شده جواب بانوی مستحکم ِ احمدی روشن را میشنوی

که گفت مصطفایم را فقط نگاه می کنم! چون خیلی کم با ما بود..

آری.. خانم بلوری حق با شماست، علی رضایتان خیلی تودار است و این خصیصه را از پدرش به ارث

برده، پدری که خودش حتی از زمان رفتن،

 محل دفن و کارهای آخرش هم خبر داشت و حرف هایش را زده بود اما هیچ کس نفهمید این سرّ الهی

کی و چگونه پیدا شد در دل جوان 32 ساله ای که هم مدیر خوبی بود و

هم حالا شهید ِ شهادت دهنده ی خوبی شده برای فرزند خویش و فرزندان ایران ِ بالنده تا بچشند

 طعم خودکفایی و توانایی ایرانی جماعت را..!

اما آن لحظه که یکی یکی از تفاوت هایشان بعد از شهادت همسران گفتند، آن لحظه که از افتخارات خود

دانستند همسر شهید بودن را و حتی وقتی که مادر ِ علی رضا احمدی روشن با همان لحن محکم گفت

شهادت مصطفا مرا از نو آدمی دوباره کرد و ساخت، و رفتنش هم حتی نردبامی شد برای کمال بیشتر،

آن لحظه من به خودم اجازه دادم تصور کنم که آیا در درونم چیزی را دارم برای پرورش این زندگی ها یا نه

خیلی وقت است غرق شده ام در دنیای مادی و حرف ِ این و آن و معنای خوشبختی واقعی را

اصلا بلد نیستم که چیست وقتی خانم رضایی نژاد برای همه ی ما آرزویش کرد

همانطور که خودشان چشیده بودند و هنوز هم با یاد آن زنده اند..

می دانم که آرمیتای کوچک وقتی در خواب هایش بابا را می بیند شاید باز مرور آن صحنه ی تلخ ترور را

کرده باشد در ذهن نازکش..

و علی رضا وقتی دیگر بابا را ندارد برای بازی های مردانه اش، می رود پشت مادر و گویی که تکیه ی

شانه های اوست خیال همه را راحت می کند از خالی نماندن اریکه ی عشق خانه...

خانم رضایی نژاد! به همان میزان که مجری، شعر بابا آب... را خواند و بغض شما نتوانست جلوی اشک

هایتان را بگیرد، من همان اندازه هم نتوانستم بفهمم چه در دلتان می گذرد..

مرا ببخشید خانم علیمحمدی ! اما آن تصویری که عشق مسعودتان در ذهن و جان و زندگی شما

نقش افکنده من یاد نگرفته ام پیاده اش کنم در مسیر احساسم..

و بانوی بزرگوار! خانم احمدی روشن ، مدتها بود می خواستم بدانم چه چیز اینطور محکم و آسوده

می گذارد شما حرف بزنید، استدلال کنید و از خاطراتی بگویید که روحیه ی حساس زنانه فقط گریه را

می طلبد پای آنها..

حالا امروز، دیدم که این صلابت چیزی جز عشق، ایمان و اعتقاد راسختان به راهی که مصطفای شما

روشن کرده است ندارد.

و من همه ی اینها را برای شما نوشتم تا بگویم درد ِ جاماندگی خودم و هر کسی که ذره ای فکر کند

نزدیک است به حالم چیست.

حقیقت این است که ما هنوز نفهمیده ایم!

هنوز درک نکرده ایم آنانی که هرچند وقت یک بار خبر پر پر شدنشان را می آورند و بعد قطع نامه ای

برایش صادر می کنیم چه داشتند که ما نداریم و نمی رویم!

که اگر می دانستیم ، با هر بهانه ای قید ِ سنگربانی از دانشگاه- این مکان مقدسی که تبدیلش کرده ایم

به جایی که شبیه جولانگاهی بیش نیست را نمی زدیم.

اگر می دانستیم الان همه ی ما- تک تک ما- یعنی هم من هم تو هم او –

باید قطع نامه های علممان را بر صورت دشمن می کوبیدیم تا ببیند چطور الم ِ شهادت و ولایت را

در کنار علم بر زمین نمی گذاریم. و بعد فقط اینگونه و دراین حالت من می توانم با رضایت مقابلتان

بایستم و بگویم : خیالتان از بابت راه همسرانتان راحت.. ما همه می توانیم..

نه یکی و چند تا... همه !

........................

........

در پایگاه مسجد دانشگاه

گزارش تصویری

          

نظرات  (۴۳)

سلام
روایت گری ات حرف نداشت..
دلمان خواست...
یاحق!
۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۵۸ ذاکراهل البیت (علیهم السلام)
سلام :
طیّب الله انفاسکم
خدا حفظتون کنه
محشر بود ...


اللهم الرزقنی التوفیق الشهاده فی سبیلک
دعامون کنید
پاسخ:
محتاج دعا
اصن با ادبیاتت حال کردم
یه آهنگ ملایمی داره متن . ایضا غم نرم نرمه میاد تو دلت...
خصوصا اون جاهایی که از حس بچه ها یه ریزه روایت میکنی اگه درکش کرده باشی میتونه دودمانت رو به باد بده...
در پناه حق باشی
پاسخ:
مخلص رفـــیق..
۱۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۱:۳۸ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

به به مرحباااااااااااااااا


ای که از کوچه معشوقه ما میگذری !!
با خبر باش که سر میشکند دیوارش !!
۱۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۲:۱۳ عباس تمرتاش (شاهد )
سلام

............ (حق فروشی ) !! ...........


جانبازم و جامانده ای غمینم ... که نگران انقلاب و دینم !
برگ و برم اگر تو جبهه افتاد ... خدا بجاش این قلم و به من داد !

عبد خدا هستم و داد میزنم ... یه لا قبا هستم و داد میزنم !
داد میزنم نه از پس پنجره .. داد میزنم نه از ته حنجره !
داد میزنم از سوز دل با قلم !!! اگر چه خوبم و بگن یا بدم !
با همه نیش و نوشا می نویسم ... "بر ضد "حق فروشا " می نویسم " !
حق فروشا کی اند چی اند رباتند ؟؟ اهل فضا یا ساکن کراتند ؟؟
ظاهرشون با دیگران فرق داره ؟؟ عجیب غریبند تنشون برق داره ؟
حق فروشا نامرئی مثل روحند ؟؟ یا اینها مثل جن تو غار و کوهند ؟
نه عزیزم ! این جماعت پیش ماست !! یا غریبه یا فامیل و خویش ماست !!وو.....

ادم نماها که تو عیش و نوشند ... " جماعتی از خیل حق فروشند " !!

عده ای هم غریبه با غیرتند !!! تا گلو تو منجلاب شهوتند !!وو....

این عده هم که شامل وحوشند !!! "جماعتی از خیل حق فروشند " !!

حالا میخوام تجدید عهدی کنم !! سلام به روی ماه مهدی.ع. کنم !!
باز هم میخوام یاری اسلام کنم ... میخوام که درد دل با آقام کنم !!
نخل امید ای آنکه از تو سبزه ... آقا کمک کن این قلم نلغزه !!!
تا پیش تو عقده دل وا کنم ... دسته سومی رو افشا کنم !!!
دسته سوم مدعی دینند !!! مدعیند که جز مومنینند !!
این عده که شعاری و طبلی اند !! بدتر از اون دو دسته قبلی اند !!وو......

مدعی اند که در حضور تو اند !! منتظر روز ظهور تو اند !!
از این جا این عده میشند " دو شقه " ... که پای هر دو رو دیوار "لقه" !!
گروه اول میگه ظلم و فساد ... باید زیاد شه تا که آقا بیاد !!!وووو............

چه کار داری فقیر چقدر تو شهره ؟!! اصلاح فقط کار امام عصره !!!!

اینها که از برای حق نکوشند !!! " جماعتی از خیل حق فروشند " !!!!

...............گروه دوم ! کف روی آبند !!! بی غم و غصه های انقلابند !!!

اونا که داغ بودند ولی سرد شدند !!! مشهور به " آدمهای بی درد " شدند !!!!ووو..........ادامه ابیات را مطالعه کنید

( شاهد ) به تکلیفش عمل نموده !!! آغوش برای هر نظر گشوده !!!

.. با مطلبی سیاسی اعتقادی ! در قالب شعر !
با عنوان ( حق فروشی ) به روزم !!


خدا نگهدارتون
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://www.ammarname.ir/link/11143
ما را با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
عمارنامه http://ammarname.ir/—- info@ammarname.ir
یا علی
۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۴۹ موسسه فرهنگی ثقلین
هوالحق
با عرض سلام و ارادت محضر شما دوست و همسنگر گرامی
جشنواره ملی و اینترنتی کتابخوانی کریم اهل بیت (ع) با محوریت « امام حسن مجتبی (ع) و بصیرت و روشنگری » »

همراه با جوایز نفیس.

لینک قوانین جشنواره :
http://seghlain.ir/news.php?cat.39

لینک ثبت نام در بخش کتابخوانی :
http://seghlain.ir/pasokhnameh/

لینک ثبت نام در بخش وبلاگ نویسی :
http://seghlain.ir/register/
برای قرار دادن لوگوی حمایتی جشنواره در وبلاگ یا وب سایت خود ، از کد زیر استفاده نمایید.



ضمنا متقاضیان می توانند در تمامی رشته های فرهنگی و قرآنی جشنواره شرکت نموده و از جوایز ارزشمند این دوره از مسابقات بهره مند گردند
.
www.seghlain.ir
دبیرخانه جشنواره
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۰۶ بهجت قاسمی (همسر شهید دکتر شهریاری)
با سلام خدمت خواهر نویسنده گرامی
نوشته شما بسیار زیبا و دلچسب بود, هزاران آفزین بر این روحیه و توان ادبی,
حسن عاقبت شما و تمامی کسانی که به هر طریقی سعی در زنده نگهداشتن یاد و راه شهدای عزیز ایران اسلامی دارند را از خداوند منان خواستارم,
مایلم در مواقعی که به متون زیبا و ادبی نیاز دارم بتوانم از این پتانسیل ارزشمند شما استفاده کنم,
موفق و موید باشید,
پاسخ:
سلام بزرگوار. ایمیلی ارسال کردم. حضورتان شوری دیگر آفرید. یک دنیا ممنون.
بسم الله
با سلام.
وضع جامعه ی ما رو چگونه میبینید؟
پدران و مادران آینده ی ما چه کسانی هستند؟
نظرتون در مورد چایخونه و سرگرمی های توی اون فضا چیست؟
با مطلب در میان چه هستم؟ به روزم و منتظر نظرات شما ..
به وبلاگ ما بیایید و در بحث ها شرکت کنید.
با تشکر.
یا مهدی
سلام شما رو بی اجازه لینک کردم.اگه دوست داشتید ما رو با نام فانوس 90 لینک کنید
سلام فاطمه جان وبلاگت مثل اسمت ارزشمنده موفق باشی عزیزخوشحال شدم دیدم
سلام فاطمه جان
نوشته ات خیلی زیبا و دلنشین است .
واقعیت کلام همین است که گفتی :

حقیقت این است که ما هنوز نفهمیده ایم!

هنوز درک نکرده ایم آنانی که هرچند وقت یک بار خبر پر پر شدنشان را می آورند و بعد قطع نامه ای برایش صادر می کنیم چه داشتند که ما نداریم و نمی رویم!
پاسخ:
ای کاش حقیقت هم برایمان دلنشین می شد و عمل می کردیم..
بسم الله؛ با سلام؛ فوق العاده نوشته بودید؛ قلمتون قابل تحسینه؛ و وقتی داشتم میخوندم حس میکردم اونجا قرار داشتم بغضی عجیب گلویم رو گرفته بود؛ دشمنانمون فکر میکنن با شهادت دانشمندامون خلل توی پیشرفتمون ایجاد میکنن اما نمیدونن که هر روز با دیدن همسران این بزرگواران؛خاطرات اونا؛ اسم شهدا؛ با دیدن آرمیتا و علیرضا همتمون چند برابر میشه؛ خدا حفظتون کنه؛ عالی بود التماس دعا
زنده باد...
سلام
ممنون از حضورتون خوشحال شدم
حتما شهدا کسانی هستند که فقط خود را نمیبینند
ان شا الله گوشه چشمی به دوست دارانشون هم دارند
یا علی جانم فدای حضرت سید علی
سلام
پیشاپیش ولادت بانوی دو عالم و روز مادر بر شما و خانواده ی محترمتان مخصوصا مادر گرامیتان مباااااااااارک
با غزلی در مدح حضرت فاطمه زهرا(س) به روزم.
یـــــــــــــــاعلی(ع)
از مرگ نمیترسم من فقط نگرانم که درشلوغی آن دنیا مادرم را پیدا نکنم .... !


خیلی زیاده دوبار اومدم بخونمش نشده .... !
پاسخ:
ما در پی نشان...
سلام.
سایت وارثون و فرهنگسرای فردوس برگزار می کند:
مراسم سالگرد عروج مرحوم حضرت آیة ا.. العظمی بهجت
دوشنبه 25 اردیبهشت
ساعت 4 تا 7 عصر
تالار بزرگ وزارت کشور(میدان فاطمی)
فاطمه بنیان گذار مذهب است

فاطمه آموزگار زینب است

نام زهرا خود حدیث برتر است نام او از اسم اعظم برتر است

نام زهرا عرض جنگ حیدر است نام زهرا عرض جنگ حیدر است

نام زهرا مایه ی احساس بود نام او ذکر لب عباس بود

نام زهرا عقده از دل میبرد ......

کشتی دل را به ساحل میبرد ......

نام زهرا شد پناه عالمین .......

جان عالم شد فدایی حسین ......

ولادت حضرت فاطمه (س) بر تمام شیعیان واقعی آن حضرت تبریک...
پاسخ:
اما شیعیان واقعی آن حضرت کیستند؟ شک دارم به خودم!!
سلام
طیب الله
با میلاد اقیانوس به روزم
جنگ سایبری علیه هتاکان به امام هادی نقی (ع)
یک یا علی نیاز داریم تا از دست نرویم!
مراجعه فوری به:
http://mosaaferenoor.blogfa.com
۰۱ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۱۳ ذاکر اهل البیت (علیهم السلام)
ای شقایق های آتش گرفته
دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را برخود دارد .
آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر
در وصف ما سرود شهادت بسراید ؟

شهید سید مرتضی آوینی
سلام


اشک غزل با "بهشت حُسن" به روز شد


یا علی
سلام دوست عزیز
فعلا نیا!
به روزم
آقا سلام ....باز منم خاک پایتان
آنکه سالهاست دلش هست جایتان
آقا دلم گرفته چرا دیر کرده اید ؟
مردم در انتظار همه جمعه هایتان
هر جمعه اننتظار .دعا.ندبه جانماز
هر شب دو چشم خیس. در هوایتان
من جمعه ها عجب دلم شور میزند
ای کاش رنج وغصه تیاید سراغتان
یا لااقل خدا کند از لحظه های تلخ
باشد نصیب من همه درد و بلایتان
من سالهاست که خواب به چشمم نمیرود
در پای گاهوره های بی لالایتان
آقا زمان بدرقه تان هیپکس نبود ؟
آبی نریخت مادرتان پشت پایتان؟
باشد صبور میشوم اما تو لااقل
دستی برای من بده از دورها تکان
حرفی نمانده بین شما و من وخدا ..
جز اینکه باز میکنم این دم دعایتان
امضا:دو چشم خیس و دلی در هوایتان
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتان..
احمدرضا212
یا قاسم بن حسن (ع)
زلال که باشی، سنگ های درونت را نشانه می روند...

سلام ....
به روز هستم ...
منتظر حضور ....
کلیک رنجه بفرمایید...

اگه تمایل به تبادل لینک دارید، لینک بفرمایید با نام رنگ خدایے و بفرمایید با چه اسمی لینکتون کنم؟

وب زیبایی دارید ...
موفق باشید ....
سلام
آفرین عالی بود
به حق به دلم نشست موفق باشی
۱۲ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۵۰ فاطمه***محکم
بغضم گرفت . . .
۱۲ خرداد ۹۱ ، ۰۴:۲۶ پیمان فرد(شیعیون)
سلام
به عشق امام هادی(شعری)
و چندتا کلیپ
به روزم
۱۲ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۰۷ عبد العاصی
یابن الحسن آقا جان :

هنوز دلخوشی ذهن خسته ام این است
که در خیال خودم بی خیال ما نشدی...

اللهم عجل لولیک الفرج
یا علی
سلام ابجی...
نیستینا..........
خوشا به سعادتتون......
خانومونه بوده...............
مادر شهید احمدی روشن این هفته دانشگاهمون دعوتشون کردیم،جایتون خالی بود....
دعایم کنید.....
راستی فک کنم این سخن پیر جماران که فرمودند:
از دامن زن هست که مرد به معراج میره شایسته باشه.....
یاعلی
اینطور که ما شنیدیم خانواده شهید علی محمدی از اینکه صدا و سیما فقط از شهید احمدی نمایش می دهد ابراز ناراحتی کرده اند
پاسخ:
من نفهمیدم، اما اگر اینطور هم بوده حق داشتند...
۲۸ خرداد ۹۱ ، ۰۱:۴۹ فرزام ابوفاضلی
با سلام
انشاءلله که بر حق باشید و بمانید و بنویسید
یا علی مدد
پاسخ:
حق پناه قلم های همه.
حامى و یار نگهدار نبى
حافظ دین نبى همچون على
اى ابوطالب ثناى تو سزاست
جام ما لبریز عشق مرتضاست
سالروز وفات سیدالبطحاء ابوطالب به شیعیان تسلیت میگیم.
یاعلی
خوشحالم...
سلام فاطمه جان
آخییییییییییی.. دیشب اینجا بارون بارید

نتونستم تو مطلب بالایی این یادگاری رو بذارم
سلام
آسمانی بود آن محفل و شرح آن محفل
استفاده کردم
ممنون از نوشته زیبایتان
یاعلی
پاسخ:
دلتان آسمانی..!
۰۳ تیر ۹۱ ، ۱۰:۰۵ ذاکر اهل البیت (علیهم السلام)
سه گل روییده اندر باغ احساس
گل سوسن گل لاله گل یاس
گل اول که ماه عالمین است
عزیز فاطمه نامش حسین است
گل دوم نگر غرق است در فضل
امید مرتضی نامش ابوالفضل
گل سوم گل میعاد باشد
امام چهارمین سجاد باشد

اعیاد شعبانیه رو خدمتتون تبریک عرض میکنم
دعامون کنید
سلام بزرگوار
لذت بردم از قلم زیباتون
خوش به حال تون

کاش منم بتونم اینطوری بنویسم
تازه شروع کردم.دلگرمم کنید با حضورتون
دعام کنید
خیلی لذت بردم

اعیاد مبارک
التماس دعا
زیر سایه مولا

حق نگهدارتون
خیلی زیبا بود... خیلی ...
من....من هم بودم آنجا...............

وقتی با واژه هایشان این من بودم جای آنها که بغضشان را فرو میدادم تا راحتتر حرف بزنند...
پست باشکوهی بود...

چه طور از مستند همسر شهید تندگویان به اینجا رسیدم نمیدونم... ولی نصفه شبی اساسی حالم خراب شد