اصـلا منــی در کـار نیســت ..
عــاشــق
از خـودش عبــور می کنــد ....
بأبـی أنـت و أمی و نفســی ....
اصـلا منــی در کـار نیســت ..
عــاشــق
از خـودش عبــور می کنــد ....
بأبـی أنـت و أمی و نفســی ....
که دوسـت دارم به خاطـر بعضـی کارهایشان، هرگـز نبخشمـشان..
از آن وقت هایی که هر چه قدر بیشتر با خودم صادق می شوم، بیشتر به سنگ دلی می رسم..
بعد همه را خط بزنم و به جای همه شان اسم خودم را بگذارم..
بگذارمش جلوی چشمم و ببینم سر ِ این ادعای گذشت، برای دلم چقدر رو راست هستم..
گاهی آدم، همه ی دنیا را هم که پاک کند، خودش را نمی تواند..
از همه هم که بگذرد نگاهش از خودش رد نمی شود...
گاهی آدم، کینه ی خودش را بیشتر به دل می گیرد... کینه ی همان دل را...
/ در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه ؟ /
جماعت کثیری از مردهای عرب به همهمه ی خرید اسرا افتاده بودند
بانو فریاد زد اُسـکُـت
طنین صدای امیرالمونین فضا را پر کرد
حتی زنگ ها هم از حرکت ایستادند...
.
/دل من به پر ِ پرچمت خوشه../
بعضی دردها که مرا به سجاده ام وابسته تر می کنند...
به همان ها چشم ِ امید دارم...
نعمت های خاص !!
میگه : أنـت فی قلـبـی حسیـن..
تو هم زمزمه کن...
دستمو میذارم روی قلبم و سرمو میندازم پایین و
بارون ِ شرمساری خجل ترم می کنه...
در.. در ... در همین قل.. قلب ِ .. قلب ِ ناجور ِ بدجور ِ همه جوره ام ؟
در همین دل ِ ناسازگار ؟
سرنوشت من.. خورده گره به روضه هات...
أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک..
سلام برتو . سلام ِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست..