و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

یک سال گذشت..

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۸۹، ۰۳:۲۰ ق.ظ
به همین سرعت یک سال باقی مانده تا شب کنکور هم به سرعت برق و باد گذشت و شب کنکور فرا

رسید ای کاش قدر لحظه های رفته را بیشتر می دانستیم تا درشب کنکور این همه هول و تکان

نداشتیم( البته از آنجایی که ما از این یک سال روی هم رفته تنها یک ماه و این 2روز باقی مانده را حساب

کردیم اصلا هیچ هول وتکانی به دل مبارک راه پیدا نمی کند!)

اما قول می دهیم برای کنکور سال بعد از تمام لحظه ها حداکثر استفاده را ببریم... البته از روز اولش که

نه... حالا کو تا کنکور سال دیگه؟ همان 3ماه آخرش را بکوب بخوانیم حله!

دو طلوع دیگر از پس روزگار که بگذرد ما بر صندلی(شاید هم نیمکت خود) سر جلسه (به قول آقای حیاتی

اخبار) بزرگترین مسابقه ی علمی کشور می نشینیم... هرچند از اضطراب و این حرفها در وجود بی

وجودمان خبری نیست اما خب بارانی ابری ندایی نوایی آمد رد شد دعایمان کنید

   امضاء: جمعی از داوطلبان زمان از دست داده

۸۹/۰۴/۱۰
فــ . الف