و ذهـن پلکـ مےزند

و ذهـن پلکـ مےزند

در ذبـح ِ بی رحـمـانه ی کلـمـات ...

صندوقچه

یک فیلم خوب

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۵۶ ب.ظ

می شود در یک سینما تنهای تنها نشست ، می شود با دو سه تا رفیق در آن فضای بزرگ ،

اما فیلمی دید که روح را تازه کند ، فیلمی که محتوا داشته باشد ، بدون هوچی گری ،

اتفاقا حقیقت جامعه هم باشد اما نه از آن حقیقت های عریانی که حال آدم را با سیاهی اش بهم می زند ...

لطفا شما هم تنهای تنهای تنها را ببینید .. !

                 

            

   

۹۲/۰۸/۲۹
فــ . الف

نظرات  (۱۲)

خب اگه شهر ما دو زاری سینماهاش دیر جا بیفته و فیلم رو نیاورده باشن چی؟ چه کار کنیم یعنی؟
پاسخ:
:) انتظار بکشین ! 
سه شنبه دیدمش .. یعنـی عالی بود .. همه چیزش .. همه چیز ..
پاسخ:
اوهوم اوهوم !
سلام.
هه!
از دیروز هی دلم براشون تنگ میشه. میخوام برم یه بار دیگه هم ببینم.
مرسی که منو بردی:)
پاسخ:
علیک سلام
مرسی که اومدی
یادم رفت بنویسم : اصن آدم باید این فیلمو با رفقاش بره ببینه !
اوووه میدونی چند وقته سینما نرفتم؟!
نمیشه حالا بربر تنهای تنهای تنها تو آینه نگا کنیم؟البته فیلمی که شمام میگی انقد درامه یا نه!؟
دلم برات تنگ شده...
پاییز از این نظر که آدمو بی خود و بی جهت هی دلتنگ میکنه موقعیت زمانی نامردیه!...
پاسخ:
خب حالا واس این یکی برو ! حیفه ! درام هم داره ! از تصویر توی آینه بیشتر :)
هوم . پاییز ذاتش همینه ... دلتنگ کن !
دقیقا جمله ای بود که دیشب تو اتاق گفتم:
آدم باید این فیلمو با رفیقش بره ببینه که بهش بچسبه...
پاسخ:
:))
فیلم تنهای تنهای تنها رو هنوز موفق نشدم ببینم ... ولی خوشحالم که کار فوق العاده ای بود از هم استانی های عزیزم
پاسخ:
بله خدا حفظشون کنه .
در انتظار به سر میبریم و اشتیاق!
...
سلام. تک خوری ؟!!!! نه منو نگا کن عایا؟؟!!!!! واقعا که ........
مردم به ما که میرسن فقط کاریه!!!بابا تفریح هم لازمه بخداااااااااا
منو بگو فکر کردم تهران نیستی.خو می گفتی منم میومدم موقع جشنواره که از دستم در رفت ببینم یعنی چون ماجراشو نمی دونستم نرفتم و بلیط و دادم به رفقا. حالا هی می خواستم برم این چند وقت و یادم میرفت!!! امان از پایان نامه
حالا دل ما رو آب نکن
میرم ولی تنهای تنهای تنها
سینما انقلاب رفتین دیگه ؟ بهمن یا سپیده؟
پاسخ:
سلام خخخخخ مخلصیم 
نه بابا گفتم لابد اون موقع که تو دفتر کار داری روزای دیگه هم نمیرسی به خاطر پایان نامه ت
وجدانی جات خالی بود مخصوصا قسمت بعد ماجرا :)
من حاضرم ی بار دیگه باهات بیام اصن 
هیشکدوم . مرکزی
۰۱ آذر ۹۲ ، ۲۳:۵۵ پلک افتاده
سلام عمو جون خوش بحالت رفیق داری برای فیلم دیدن ما که دیگه فسیل شدیم ، تنهای تنهای تنها . تازه یه جایی گیر افتادم که سینما! no . البته خیلی هم دوست ندارم ببینم . آخه اینایی که باهاشون سر و کله می زنم خیلی هاشون تنهای تنهای تنهای تنهان و من از پس غصه های اینا هم بر نمیام. البته اگه تو بگی خوبه حتماً عالیه آخه من تاحالا ندیدم فیلم تماشا کنی . پس این فیلمو با تو دیدن دیدنیه رفیق.
پاسخ:
سلام :) روضه نخون دیگه عمو ! دلم سوخت . به نظرم خیلی جیزا میتونی درباره ی اون آدمای دور و برت بنویسی !
بعدا برات تعریف می کنم چرا خوبه . اما فیلم داریم تا فیلم . من اصولا فیلم زیاد میبینم اما از اونی حرف میزنم که ارزش داشته باشه :) همچین برادرزاده ای داشته بودی :)

آخ این فیلمو از جشنواره یادمه. پرچم بوشهریا بالاستا، من چون اونجا سرباز بودم تعصب دارم.
این پسر برای اینکه تو فیلم بازیش بده کارگردان تو اون گرمای وحشت میرفته میدویده بیس سی کیلویی هم وزن کم کرده :-)

منظورت که به جدایی یا گذشته نبود که؟!
سلام.
آقا اگه بار دوم رفتن در کاره منم هستما.
گفته باشن :)
پاسخ:
حتما :)
۲۱ آذر ۹۲ ، ۲۲:۳۳ پابرهنه.ر.م
باسلام ونور
عایا میشود این فیلم ها را به گونه برای اکران های خصوصی و حتی خیلی خیلی خصوصی(مثلا بدیم به استاد! :دی) بدست آوریم؟!!!

پاسخ:
سلام :)
والا ما بچه های پایینیم .. مسئولش نیستیم !
اکران دانشگاهی میشه البت . اگه خواستین بگید تا بهتون آدرس بدم ..